تربیت
Tarbiat.Org

خلاصه‏ای از اصول کافی
ابی‏جعفر محمد بن یعقوب کلینی مشهور به شیخ کلینی

ستون‏های کفر و شعبه‏های آن

از امیرالمؤمنین علی (علیه السلام) روایت شده که فرمود:
بنی الکفر علی اربع دعائم: الفسق، و الغلو، و الشک، و الشبهه:
کفر بر چهار پایه نهاده شده: بر فسق و غلو و شک و شبهه:
1- فسق، که آن بر چهار شعبه منشعب می‏گردد: بر جفاء و کوری دل و غفلت و سرکشی. کسی که جفا کار باشد، حق را سبک شمارد و فقها را دشمن دارد و بر گناهان بزرگ اصرار ورزد.
کسی که کوردل باشد، ذکر خدا را فراموش کند، و پیرو گمان باشد، و با آفریننده‏اش در مقام مبارزه برآید، و شیطان بر او چیره شود، و بدون توبه و تذلل و خواری در مقام ربوبیت طلب آمرزش نماید.
کسی که در غفلت باشد بر خود خیانت کرده و بقهقرا برگشته، گمراهی خود را رشد پنداشته و آرزوهایش فریبش داده، چنین کسی چون کار از کار گذشت و عمرش بپایان رسید و پرده‏های غفلت کنار رفت و آنچه گمان نداشت بر او آشکار گردید انگشت حسرت و ندامت بدندان گزد.
کسی که از فرمان خدا سرکشی کند بشک افتد و هر که بشک افتد، خدا بر او تعالی فرماید و بسلطنت خود او را خوار سازد و بجلالتش او را خرد نماید همچنانکه او در حق پروردگار کریمش فریب خورد و در امتثال فرمان او تقصیر نمود.
2- غلو، و آن نیز بر چهار شعبه است: تعمق در رأی - نزاع در رأی - انحراف و شقاق.
کسی که در رأی و نظر تعمق و موشکافی کند بحق نگراید و بجز فرو رفتن در تاریکیهای ظلمات حاصلی نفزاید، و هیچ گرفتاریی از او برطرف نشود مگر گرفتاری دیگری او را احاطه نموده و پرده دینش را پاره کند و در کار پیچ در پیچ در افتد.
کسی که نزاع در رأی کند و دشمنی ورزد به حماقت مشهور گردد بخاطر لجبازی مداوم با مردم.
کسی از راه حق منحرف گردد نیکی‏ها در نظر او زشت و زشتیها نیکو جلوه کند.
کسی که شکاف در اجتماع مسلمین ایجاد کند و بر امام بحق بشورد و راههای زندگی بر او تیره شود و امر او با مخالفت روبرو شود و از هر دری قصد خروج کند به تنگنا افتد برای اینکه راه مؤمنین را پیروی ننموده است.
3- شک، و آن نیز بر چهار شعبه باز می‏گردد: بر مریه و هوی و تردد و استسلام: و اینست گفتار خدای تعالی در آیه 55 النجم که می‏فرماید:
فبای آلاء ربک تتماری.
(بکدام از نعمت‏های پروردگارت جدال و ستیزه می‏جوئی).
هر کس از آنچه در پیش او است بهراسد بقهقرا بر می‏گردد.
و هر کس در دین دو دل باشد در شک و تردید در جازند و پیشتازان از مؤمنین بر او پیشی گیرند و دنبال روان او را دریابند و لگدمال شیاطین گردد. و هر کس خود را تسلیم هلاکت دنیا و آخرت نماید در میان آندو بهلاکت رسد و هر کس از آن بسلامت رهد از زیادی یقین او است و خداوند چیزی کمیاب‏تر از یقین نیافریده است.
مقصود از جمله اخیر اینست که خودباخته دنیا هلاک شود و خودباخته به آخرت نیز در معرض هلاکت باشد و صاحب یقین را مقام دیگری است که دنیا و آخرت هر دو را در حد اعتدال خود با پیروی از پیامبر و امام بر حق نگهدارد.
4- شبهه، و آن نیز چهار شعبه دارد: تجمل پرستی - خودآرائی - کج‏منشی و حق را بباطل آمیختن. و این برای آنست که: تجمل پرستی انسان را از کشف حقیقت باز می‏دارد و خودآرائی موجب افتادن در شهوات است و کجروی صاحبش را به انحراف عظیم از راه راست وامی‏دارد، و حق را بباطل در آمیختن، تاریکیهائی است بر بالای هم انباشته. اینست کفر و ستونهای آن و شعباتش.