تربیت
Tarbiat.Org

خلاصه‏ای از اصول کافی
ابی‏جعفر محمد بن یعقوب کلینی مشهور به شیخ کلینی

حسد و مضرات آن

هفت روایت درباره حسد وارد شده که بچند روایت آن اکتفا می‏گردد.
امام صادق (علیه السلام) فرمود:
ان الحسد یأکل الایمان کما تاکل النار الحطب.
بدانید همچنانکه آتش هیزم را می‏خورد، حسد نیز ایمان را می‏خورد.
در خبر دیگر فرمود: از خدا بترسید و برخی از شما ببرخی دیگرتان حسد نبرید بتحقیق که عیسی بن مریم (علیه السلام) از اصول شرایعش گردش و سیاحت در شهرها بود در یکی از گردشهایش، مرد کوتاه قدی که از یاران آن حضرت و اکثر اوقات ملازم آنجناب بوده همراه آن حضرت بود. چون بلب دریا رسیدند، عیسی (علیه السلام) از روی صدق و یقین بسم الله گفت و برروی آب گذشت. مرد کوتاه قد نیز که ناظر اعمال آن حضرت بود با یقین خالص بسم الله گفت و بر روی آب براه افتاد و به عیسی (علیه السلام) پیوست. ناگاه عجب و خودبینی بر وی عارض شد و با خود گفت: این عیسی روح الله است که بر روی آب راه می‏رود، من نیز چون او بر روی آب راه می‏روم، پس او را بر من چه مزیتی است؟
فرمود: همینکه این فکر در مخیله‏اش خطور نمود فوراً در آب فرو رفت و عیسی (علیه السلام) را بفریاد طلبید. عیسی (علیه السلام) او را از زیر آب بیرون کشید و گفت:
- ای کوتوله، چه گفتی که بزیر آب فرو رفتی؟
مرد کوتوله جواب داد: ناگاه بفکرم رسید که این روح الله است که بر روی آب راه می‏رود، من هم بمانند او بر روی آب راه می‏روم و عجب بر من عارض شد و در آب فرو رفتم.
عیسی (علیه السلام) فرمود: تو با این فکر، خود را در مقامی قرار دادی که خداوند در آن مقام قرارت نداده بود و خداوند بر این اندیشه تو غضب نمود پس، از آنچه پیش خود اندیشیدی بسوی خدا توبه کن.
فرمود: آن مرد توبه کرد و دوباره بمقامی که خداوند عطا فرموده بود نائل گردید پس بپرهیزید خدا را و هیچوقت برخی از شما بر برخی دیگرتان حسد نورزید.
در خبر دیگر امام صادق (علیه السلام) فرمود:
افه الدین الحسد، و العجب، و الفحز.
آفت دین، یکی حسد است - دیگری عجب و خودپسندی و سومی فخر و مباهات یعنی بخود بالیدن.
فرمود: رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) فرمود: خدای متعال به موسی بن عمران (علیه السلام) خطاب فرمود: ای پسر عمران مبادا بمردم درباره آنچه از فضل خودم عطا نموده‏ام حسد بری. و مبادا چشمانت را بدنبال آنچه بمردم داده‏ام تیز نمائی و دلت را بهوای آن فرستی، زیرا حسد برنده، نعمتهای مرا بد دارد و از قسمتی که به بندگانم قسمت نموده‏ام باز دارنده است و کسی که چنین باشد من از او نیستم و او از من نه.