آیات :
تقوا زمینه و شرط استفاده از قرآن
هذا بیان للناس و هدی و موعظه للمتقین(1673)؛ این، بیانی است برای عموم مردم؛ و هدایت و اندرزی است برای پرهیزکاران!
قرآن وسیله هدایت بشر
یأیها الناس قدجاءتکم موعظه من ربکم و شفاء لما فی الصدور و هدی و رحمه للمؤمنین(1674)؛ ای مردم! اندرزی از سوی پروردگارتان برای شما آمده است؛ و درمانی برای آنچه در سینههاست؛ (درمانی برای دلهای شما؛) و هدایت و رحمتی است برای مؤمنان!
معجزه جاوید
و ان کنتم فی ریب مما نزلنا علی عبدنا فأتوا بسوره من مثله و ادعوا شهداءکم من دون الله ان کنتم صدقین فان لم تفعلوا و لن تفعلوا فاتقوا النار وقودها الناس و الحجاره أعدت للکفرین(1675)؛ و اگر درباره آنچه بر بنده خود (پیامبر) نازل کردهایم شک و تردید دارید، (دست کم) یکم سوره همانند آن بیاورید؛ و گواهان خود را - غیر خدا - برای این کار، فرا خوانید اگر راست میگویید! پس اگر چنین نکنید - هرگز نخواهید کرد - از آتشی بترسید که هیزم آن، بدنهای مردم (گنهکار) و سنگها (بتها) است، و برای کافران، آماده شده است!
اعراض از قرآن
الذین اتخذوا دینهم لهوا و لعبا و غرتهم الحیوه الدنیا فالیوم ننساتم کما نسوا لقاء یومهم هذا و ما کانوا بئایتنا یجحدون و لقد جئنهم بکتب فصلنه علی علم هدی و رحمه لقوم یؤمنون هل ینظرون الا تأویله یوم یأتی تأویله یقول الذین نسوه من قبل قد جاءت رسل ربنا بالحق فهل لنا من شفعاء فیشفعوا لنا أو نرد فنعمل غیر الذی کنا نعمل قد خسروا أنفسهم و ضل عنهم ماکانوا یفترون(1676)؛ همانها که دین و آیین خود را سرگرمی و بازیچه گرفتند؛ و زندگی دنیا آنان را مغرور ساخت؛ امروز ما آنها را فراموش میکنیم، همان گونه که لقای چنین روزی را فراموش کردند و آیات ما را انکار نمودند. ما کتابی برای آنها آوردیم که (اسرار و رموز) آن را با آگاهی شرح دادیم؛ (کتابی) که مایه هدایت و رحمت برای جمعیتی است که ایمان میآورند. آیا آنها جز انتظار تأویل آیات (و فرا رسیدن تهدیدهای الهی) دارند؟ آن روز که تأویل آنها فرا رسد، (کار از کار گذشته، و پشیمانی سودی ندارد؛ و) کسانی که قبلا آن را فراموش کرده بودند میگویند: فرستادگان پروردگار ما، حق را آوردند؛ آیا (امروز) شفیعانی برای ما وجود دارند که برای ما شفاعت کنند؟ یا (به ما اجازه داده شود به دنیا) بازگردیم، و اعمالی غیر از آنچه انجام میدادیم، انجام دهیم؟! (ولی) آنها سرمایه وجود خود را از دست دادهاند؛ و معبودهایی را که به دورغ ساخته بودند، همگی از نظرشان: گم میشوند. (نه راه بازگشتی دارند، و نه شفیعانی!)
اهمیت قرآن
و تمت کلمت ربک صدقا و عدلا لا مبدل لکلمته و هو السمیع العلیم(1677)؛ و کلام پروردگار تو، با صدق و عدل، به حد تمام رسید؛ هیچکس نمیتواند کلمات او دگرگون سازد؛ و او شنونده داناست.
لزوم اعتقاد به قرآن
یأیها الذین ءامنوا بالله و رسوله و الکتب الذی نزل علی رسوله و الکتب الذی أنزل من قبل و من یکفر بالله و ملئکته و کتبه و رسله و الیوم الاخر فقد ضل ضللا بعیدا(1678)؛ ای کسانی که ایمان آوردهاید! به خدا و پیامبرانش، و کتابی که بر او نازل کرده، و کتب (آسمانی) که پیش از این فرستاده است، ایمان (واقعی) بیاورید کسی که خدا و فرشتگان او و کتابها و پیامبرانشو روز واپسین را انکار کند، در گمراهی دور و درازی افتاده است.
قرآن کتابی بینظیر
أم یقولون افترات قل فأتوا بعشر سور مثله مفتریت و ادعوا من استطعتم من دون الله ان کنتم صدقین فالم یستجیبوا لکم فاعلموا أنما أنزل بعلم الله و أن لا اله الا هو فهل أنتم مسلمون(1679)؛ آنها میگویند: او به دورغ این (قرآن) را (به خدا) نسبت داده (و ساختگی است)! بگو: اگر راست میگویید، شما هم ده سوره ساختگی همانند این قرآن بیاورید؛ و تمام کسانی را که میتوانید - غیر از خدا - (برای این کار) دعوت کنید! و اگر آنها دعوت شما را نپذیرفتند، بدانید (قرآن) تنها با علم الهی نازل شده؛ و هیچ معبودی جز او نیست! آیا با این حال، تسلیم میشوید؟
روایات :
کلام خدا
قال رسول الله (صلی الله علیه و آله و سلم) فی حدیث: اذا التبست علیکم الفتن کقطع اللیل المظلم فعلیکم بالقرآن فانه شافع مشفع و ماحل مصدق و من جعه أمامه قاده الی الجنه و من جعله خلفه ساقه الی النار(1680)؛ پیامبر خدا (صلی الله علیه و آله و سلم): هرگاه کارها همچون پارههای شب تار بر شما تاریک و شبههناک شد، به قرآن روی آورید؛ زیرا قرآن شفیعی است که شفاعتش پذیرفته است و شاکی و خصمی است که شکایتش قبول میشود. هر که قرآن را فرا قرار دهد، او را به سوی بهشت کشاند و هر که آن را پشت سر خویش نهد، به سوی دوزخش براند.
قرآن، راه نجات از گرفتاریها
لما قیل له: أمتک ستفتتن، فسئل: ما المخرج من ذلک؟ - کتاب العزیز، الذی لا یأتیه الباطل من بین یدیه و لا من خلفه، تنزیل من حکیم حمید، من ابتغی العلم فی غیره أضله الله(1681)؛ پیامبر خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) - وقتی از سوی خداوند به او گفته شد: به زودی امت تو گرفتار خواهند شد، پرسیدند: راه خلاص آن چیست؟ - کتاب گرامی خدا، همان که باطل نه از پیش رو و نه از پشت سر به آن راه نیاید، چیزی که از سوی حکیمی ستوده نازل شده است. هر که علم را در غیر از قرآن بجوید، خداوند گمراهش کند.
برتری قرآن
قال رسول الله (صلی الله علیه و آله و سلم): فضل القرآن علی سائر الکلام کفضل الله علی خلقه(1682)؛ پیامبر خدا (صلی الله علیه و آله و سلم): برتری قرآن بر دیگر سخنان، همچون برتری خدا است بر خلق خود.
نشانهای از خدا
فتجعلی لهم سبحانه فی کتابه من غیر أن یکونوا رأوه بما أراهم من قدرته(1683) امام علی (علیه السلام): خداوند سبحان، قدرت خویش را در کتابش نمایان ساخت و بدین سان خویشتن را به بندگانش، بی آن که او را ببینند، نشان داد.
عمل به قرآن
الله الله فی القرآن لا یسبقکم بالعمل به غیرکم(1684)؛ امام علی (علیه السلام) خدا را! خدا را! درباره قرآن، مبادا دیگران با عمل به آن، بر شما پیشی گیرند.
قرآن، بهترینهاست!
تعلموا کتاب الله تبارک و تعالی فانه أحسن الحدیث و أبلغ الموعظه و تفقهوا فیه فانه ربیع القلوب و استشفوا بنوره فانه شفاء لما فی الصدور و أحسنوا تلاوته فانه أحسن القصص(1685)؛ امام علی (علیه السلام): کتاب خداوند تبارک و تعالی را بیاموزید؛ زیرا که آن نیکوترین سخن و رساترین اندرز است و قرآن را بفهمید؛ زیرا که آن بهار دلهاست و از نور آن شفا جویید؛ زیرا که آن شفابخش بیماریهای سینههاست و آن را نیکو تلاوت کنید؛ زیرا که آن بهترین، داستان است.
تأمل در قرآن
من أراد علم الاولین والاخرین فلیثور القرآن(1686)؛ پیامبر خدا (صلی الله علیه و آله و سلم): هر که خواهان علم و پشتیبان و آیندگان، از اول تا به آخر دنیاست، در قرآن کاوش و تأمل کند.
قرآن، درمان دردها
فان فیه شفاء من أکبر الداء و هو الکفر و النفاق و الغی و الضلال(1687)؛ امام علی (علیه السلام): در قرآن، درمان بزرگترین دردهاست: درد کفر و نفاق و تباهی و گمراهی.
طراوت قرآن
عن الرضا عن أبیه (علیه السلام) أن رجلا سأل أبا عبدالله (علیه السلام): ما بال القرآن لا یزداد علی النشر و الدرس الا غضاضه فقال لان الله تبارک و تعالی لم یجعله لزمان دون زمان و لا لناس دون ناس فهو فی کل زمان جدید و عند کل قوم غض الی یوم القیامه(1688)؛ بحار الانوار: از امام صادق (علیه السلام) سؤال شد: چه سری است که قرآن هر چه بیشتر خوانده و بحث شود، بر تازگی و طراوت آن افزوده میشود؟ حضرت فرمود: چون خداوند تبارک و تعالی، آن را تنها برای زمانی خاص و مردمی خاص قرار نداده است. از این رو، در هر زمانی و برای هر مردمی، تا روز قیامت، تازه و باطراوت است.
یادگیری قرآن
عن علی (علیه السلام) أن النبی (صلی الله علیه و آله و سلم) قال: خیارکم من تعلم القرآن و علمه(1689)؛ پیامبر خدا (صلی الله علیه و آله و سلم): بهترین شما کسی است که قرآن را بیاموزد و به دیگران آموزش دهد.
صوت قرآن
عنه (علیه السلام) أنه یقال لصاحب القرآن: اقرا وارقه و رتل کما کنت ترتل فی الدنیا فان منزلک عند آخر آیه تقروها(1690)؛ پیامبر خدا (صلی الله علیه و آله و سلم): به کسی که قرآن میداند، گفته میشود: بخوان و بالا رو و با ترتیل بخوان، همچنان که در دنیا با ترتیل میخواندی؛ زیرا منزلت و جایگاه تو در آخرین آیهای است که میخواندهای.
نهی از گناهان با قرآن
أنت تقرا القرآن ما نهاک، فاذا لم ینهک فلست تقروه(1691)؛ پیامبر خدا (صلی الله علیه و آله و سلم): تو تا آن زمان قرآن میخوانی، که تو را از گناهان باز دارد. پس اگر باز نداشت، قرآن نخواندهای.
داستانها :
هجرت از گناه
فضیل بن عیاض یکی از دزدان معروف بود، به طوری که مردم از دست او خواب راحت نداشتند. یک شب از دیوار خانهای بالا میرود، روی دیوار مینشیند تا به قصد ورود در منزل پایین برود. اتفاقا آنجا خانه عابد و زاهدی بود که شب زندهداری میکرد، نماز شب میخواند، دعا میخواند. اما در این لحظه به قرآن خواندن مشغول بود. صدای حزین قرآن خواندنش به گوش میرسید، ناگهان این آیه را تلاوت کرد: الم یاءن للذین آمنوا تخشع قلوبهم لذکر الله؛ آیا وقت آن نرسیده - مدعیان ایمان، قلبشان برای خدا نرم و آرام شود؟ یعنی تاکی قساوت قلب، تاکی تجری عصیان، تا کی پشت به خدا کردن؟ آیا وقت رو برگرداندن از گناه و رو کردن به سوی خدا نرسیده است.
فضیل بن عیاض همین که این آیه را روی دیوار شنید، انگار به خود او وحی شد، گویی مخاطب شخص او است. لذا همانجا گفت: خدایا چرا، چرا، وقتش رسیده است و همین الان هم موقع آن است.
از دیوار پایین آن از دزدی، شراب، و قمار و هرچه را که احیانا به آن مبتلا بود کنار گذاشت. از همه هجرت کرد، از تمام آن آلودگیها دوری گزید، تا حدی که برایش مقدور بود اموال مردم را به صاحبانش پس داد، حقوق الهی را ادا کرد و کوتاهیهای گذشته را جبران نمود. تا جایی که بعدها یکی از بزرگان گردید، نه فقط مرد مرد با تقوایی شد بلکه مربی و معلمی نمونه برای دیگران گردید. پس او یک مهاجر است، زیرا توانسته است از سیئات و گناهان دوری گزیند. با این منطق، همه توبه کاران دنیا مهاجرند(1692).
استماع قرآن
ابن مسعود یکی از نویسندگان وحی بود، یعنی از کسانی بود که هر چه از قرآن نازل میشد، مرتب مینوشت و ضبط میکرد و چیزی فروگذار نمیکرد. یک روز، رسول اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) به او فرمود: مقداری قرآن بخوان تا من گوش کنم. ابن مسعود مصحف خویش را گشود، سوره سوره مبارکه نساء آمد؛ او میخواند و رسول اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) با دقت و توجه گوش میکرد، تا رسید به آیه 41: فکیف اذا جئنا من کل امه بشهید و جئنا بک علی هولاء شهیدا یعنی چگونه باشد آن وقت که از هر امتی گواهی بیاوریم و تو را برای این امت گواه بیاوریم.
همین که ابن مسعود این آیه را قرائت کرد، چشمهای رسول اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) پر از اشک شد و فرمود: دیگر کافی است(1693).
هدایت خاصه
در یکی از شهرهای آمریکا زنی مسلمان شده بود، در حالی که در آن شهر، مسلمان دیگری وجود نداشت تا به او درس اسلام بیاموزد. وقتی خبرنگاران برای تهیه خبر به او مراجعه کردند. آن زن داستان ایمان آوردن خود را چنین تعریف کرد: من در یک خانواده مسیحی زندگی میکردم که هیچ اسمی از اسلام در آن برده نشده بود و هیچ کدام از افراد خانواده درباره اسلام چیزی نمیدانستند. هنگامی که کودک بودم، هوش سرشار و استعداد فوق العادهای که خداوند به من داده بود، همه را به تعجب میانداخت. در آن هنگام من از انجام کارهای زشت و ناروا خودداری میکردم و با این که در این کشور، زن چادری و با حجاب وجود ندارد، اما من از همان هنگام کودکی، از این که بدنم را به دیگران نشان بدهم، ابا داشتم، به همین خاطر تنپوشی برای خودم درست کرده بودم که سر، دستها و پاهایم را میپوشانید. بالاخره چند سال قبل، شبی در خواب دیدم که مردی روحانی و عبا به دوش به من فرمود: من از سمت شرق میآیم. آنگاه کتاب مبارکی را که در دست داشت به من نشان داد و فرمود: راه نجات و سعادت تو در این کتاب است. از خواب بیدار شدم و سه سال به دنبال آن کتاب، تمام کتابخانهها را گشتم، شاید آن را بیابم ولی موفق نشدم. روزی یک مسلمان هندی را دیدم پرسیدم از کجا میآیی؟ گفت: از هند میآیم و مسلمان هستم. من خواب خود را برای او تعریف کردم. او بعد از شنیدن سرگذشت من، دست در جیبش کرد و کتابی درآورد. دیدم همان کتابی است که در خواب دیدهام پرسیدم این چه کتابی است؟ گفت: این قرآن است که خداوند برای آخرین پیامبرش حضرت محمد (صلی الله علیه و آله و سلم) نازل نموده است.
سپس آن کتاب را به عنوان هدیه به من داد. پس از مدتی ترجمه انگلیسی قرآن را به دست آوردم. دیدم همان چیزهایی را که فطرت و عقل به من حکم میکردند، در قرآن نیز همان دستورات آمده است(1694).
توجه امام سجاد (علیه السلام) به قرآن
زهری میگوید: وقتی که امام سجاد (علیه السلام) سوره حمد را میخواند و به آیه شریفه مالک یوم الدین میرسید، به اندازهای میرسید، به اندازهای این آیه را تکرار میکرد که نزدیک بود بمیرد، و میفرمود: اگر همه مردم بین شرق و مغرب بمیرند، من از تنهائی، هراس ندارم، پس از آنکه قرآن با من باشد(1695).
سنت قرائت قرآن
دکتر احمد احمدی فرمودند: در سفری مشاهده کردم که علامه طباطبایی (رحمه الله) قبل از خوابیدن، یک جزء از قرآن تلاوت میکردند و سپس میخوابیدند. یک بار هم در آذربایجان میهمان عالم وارسته و بزرگواری بودم و ایشان پس از پذیرایی گرم، نزدیک خواب، قرآن آورد و به ما داد که تلاوت کنیم و ما فهمیدیم که این یک سنت حسنه در بین علمای آن دیار است(1696).
اشعار :
تحریف قرآن
حافظا می خور و رندی کن و خوش باش ولی - دام تزویر مکن چون دگران قرآن را (حافظ)
حافظ و قرآن
عشقت رسد به فریاد از خود بسان حافظ - قرآن ز بر بخوانی در چارده روایت (حافظ)
قرآن فریادرس است!
حافظا در کنج فقر و خلوت شبهای تار - تا بود وردت دعا و درس قرآن غم مخور (حافظ)
نکات :
گوشهای از امتیازات قرآن
1- گنجاندن معارفی بلند در کلماتی کوتاه: مثلا در مورد زن و مرد تعبیر میکند، هن لباس لکم و أنتم لباس لهن (بقره، 187)
زنان لباس شما و شما لباس آنها هستید. برای بیان سستی قدرتهای غیر الهی، آنها را به خانه عنکبوت تشبیه میکند (عنکبوت، 41) و یا اینکه از آفریدن یک پشه آنان را ناتوان میداند. لن یخلوقوا ذبابا (حج 73.)
2- شیرینی کلام و نفوذ: هزار بار هم خوانده شود کهنه نمیشود، بلکه هر بار نکتهای به دست میآید.
3- آهنگ و موسیقی کلام: طنین و آهنگ کلمات آن، مخصوص است و اگر آیهای از قرآن در میان سخنان هر عرب زبان یا در میان روایات باشد، مشخص است.
4- جامعیت قرآن: از برهان تا مثل، از دنیا تا آخرت و نیز مسائل خانوادگی، حقوقی، سیاسی، نظامی، اخلاقی، تاریخی و ... را در بر دارد.
5- واقعگرایی: محتوای آن مبتنی بر حدس و گمان نیست. حتی داستانهایش مستند و واقعی است.
6- همه گیر و جهانی: مردم در هر سطح و هر کجا باشند، از آن بهره میبرند و قرآن به صورت کتاب تخصصی نیست.
7- ابدی: هر چه از عمر بشر و علوم میگذرد، اسرار بیشتری از قرآن کشف میشود.
8- رشد فزاینده: با داشتن بیشترین دشمن و ضربات فراوان، بیشترین رشد را در طول عمر خود داشته است.
9- معجزهای در دست: این معجزه در دست همه است و از نوع سخن و کلمه است که در اختیار همه است.
10- هم معجزه و هم کتاب دستور و قانون است.
11- از فردی درس نخوانده و در منطقهای محروم از سواد است.
12- چیزی به آن افزوده یا از آن کاسته نشده است و مصون از تحریف است.
اهمیت قرآن و تدبر در آن
کسی که در آیات قرآن تدبر نکند سزاوار تحقیر الهی است. أ فلا یتدبرون القرآن أم علی قلوب أقفالها (محمد، 24)
عالم ربانی کسی است که سروکارش با تحصیل و تدریس قرآن باشد... کونوا ربانیین بما کنتم تعلمون الکتاب و بما کنتم تدرسون (آل عمران، 79)
کتاب آسمانی را باید با جدیت گرفت. خذ الکتاب بقوه (مریم، 12)
کسانی که قرآن را مهجور کردند، در قیامت مورد شکایت پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) قرار میگیرند. و قال الرسول یا رب ان قومی اتخذوا هذا القرآن مهجورا (فرقان، 30)
امام سجاد (علیه السلام): اگر قرآن داشته باشم و تنها باشم احساس غربت نمیکنم. لو مات من بین المشرق و المغرب لما استوحشت بعد ان یکون القرآن معی (کافی، ج 2، ص 602)
حضرت علی (علیه السلام) فرمود: قرآن دریایی است که هیچ کس به قعر آن نمی رسد. بحر لا یدرک قعره (نهج البلاغه، خطبه 198)
امام خمینی (قدس سره) به شدت تأسف میخورد که چرا تمام عمر خود را صرف تدبر در قرآن نکرده است، (صحیفه نور، ج20، ص20) همانگونه که مرحوم ملا صدرا در تفسیر سوره واقعه این تأسف را دارد.
روز قیامت علاوه بر سؤالاتی که در دادگاه از انسان میشود و گواهان متعدد شهادتها میدهند شاکیانی هم هستند که از انسان شکایتها دارند از جمله:
1- رسول الله (صلی الله علیه و آله و سلم)، در قرآن میخوانیم که پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) در روز قیامت نزد خداوند شکایت کرده و میگوید: یا رب ان قومی اتخذوا هدا القرآن مهجورا(1697)؛ پروردگارا! امت من قرآن را کنار زدند (یا نخواندند و یا نفهمیدند و یا عمل نکردند و یا به دیگران نرساندند، به جای اینکه برای زندهها بخوانند تنها بر مردهها خواندند، و به جای اینکه کتاب زندگی و قانون قرار دهند کتاب تشریفات و سوگند قرار دادند، پروردگارا! به جای آنکه روبرو قرار دهند پشت سر گذاشتند، و به جای آنکه آیات آن را به دل بنشانند بر کاغذ نوشته و بر سنگ تراشیدند، و به جای آن که او را حفظ نمایند فراموش نمودند، مرکز نزول آن به مرکز توطئه، و قوانین آن تغییر، و حدود آن رها، و توحید و بندگی حق که به آن امر کرده بود اطاعت از طاغوت تبدیل شد، به جای اینکه تربیت یافتهگان آن دشمن خدا را بترسانند از دشمن خدا ترسیدند، و به جای اینکه با هم متحد شوند از هم گسسته و به جای شرق و غرب وابسته شدند، اطلاعات مسلمانان از حقوق اجتماعی و اقتصادی آن به کلی رها شد، آری باید گفت تنها یک گوشه از جهان اسلام به خاطر رهبری امام خمینی و خون بهترین جوانان قرآن را زنده کردند و آن گوشه ایران است).
یکی از دانشمندان میگفت در مدینه دیدم کنار قبر حضرت رسول اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) جمعیت زیادی است، به فکر فرو رفتم و به پیامبر عزیز گفتم: یا رسول الله! آیا از این مردم راضی هستی؟ در آن حال قرآنی در دستم بود، عرض کردم یا رسول الله! من این قرآن را باز میکنم، اگر از این مردم راضی یا ناراضی هستی یک آیه در سطر اول آن باشد که من از نظر شما درباره مردم باخبر بشوم بعد از این گفتگو و قراردادی که سر قبر پیامبر داشتم قرآن را باز کردم دیدم سطر اول آن صفحه این آیه است و قال الرسول یا رب ان قومی اتخذوا هذا القرآن مهجورا(1698).
این آیه مرا تکان داد و فهمیدم که روح پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) از این مردم ناراضی است باید هم چنین باشد، مسلمانانی نمیکشند، هرگز مورد رضایت پیامبر اکرم نیستند، مسلمانی که نمازشان وحشت در دل یک مگس به وجود نمیآورد تا چه رسد که فساد را از جامعههای کفر بردارد، و بازار مکه و مدینه مرکز پخش اجناس بیگانه شده، چگونه میتوانند قلب رسول الله (صلی الله علیه و آله و سلم) را از خود راضی نمایند؟! مسلمانانی که سرانشان به ضعیف زور میگویند به قوی باج میدهند و بازار ربا و بهره و در میانشان رواج دارد، و مغازههای شراب فروشی یا داشتن یک اجازه از دولت به راحتی باز است، مسلمانی که ترسو، جاهل، وابسته، متفرق، غافل، فقیر و اسیر افکارند، چگونه میتوانند رضای خدا و رسول خدا را جلب نمایند؟
آری یکی از افرادی که در قیامت از مردم به جای شفاعت شکایت میکند، حضرت رسول خدا است.
2- قرآن
یکی از شکایت کنندگان در قیامت، قرآن عزیز است، پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) فرمود: یجیء یوم القیمه ثلاثه یسکون المصحف و المسجد و العتره(1699)؛ روز قیامت سه چیز برای شکایت از مردم به صحنه میآیند که یکی از آنها قرآن است و دیگری مسجد و سوم هم عترت رسول اکرم صلوات الله علیهم اجمعین میباشند.
شاید شکایت قرآن به این مضمون باشد که خدایا: با اینکه دستور تلاوت قرآن آمده(1700) ولی بسیاری از مسلمانان حتی نتوانستند از رو مرا بخوانند.
خدایا بعضی که مرا میخواندند، حق تلاوتم را ادا نمیکردند، یعنی بدون طهارت و وضو و تدبر به سراغم میآمدند و یا در تلاطم عجله میکردند(1701).
خدایا بعضی از خوانندگان مرا نمیفهمیدند و در فکر فهمیدن من هم نبودند.
خدایا بعضی آیات مرا میخواندند و میفهمیدند ولی عمل نمیکردند.
خدایا بعضی که عمل میکردند به دیگران نمیرساندند.
خدایا بعضی در عمل به قرآن حتی از مخالفان قرآن هم عقبتر ماندند (حضرت علی (علیه السلام) در وصیت خود میفرماید: مبادا دیگران در عمل به قرآن و استفاده از رهنمودهای آن از شما مسلمانان جلو باشند.)
خدایا بعضی تنها به آیات عبادی و فردی عمل میکردند و نسبت به هجرت و جهاد و ایثار و سیاست که در متن آیاتم بود بیاعتنا بودند و به قول قرآن به بعضی آیات ایمان میآوردند ولی نسبت به بعضی آیات بیتفاوت بودند.
خدایا بعضی به جای آنکه مرا قانون بدانند وسیله نان دانسته و مال التجاره خود قرار دادند، از خواندن و چاپ کردنم سرمایه اندوزیها کردند.
خدایا بعضی که در فکر و روح خود انحرافی داشتند آیات متشابه و چند پهلو را (که چند نوع میتوان معنا کرد) دستاویز اهداف خود قرار دادند(1702).
خدایا بعضی به جای اینکه در تفسیرم از مفسران واقعی و اهل بیت پیامبر استمداد نمایند از سلیقههای شخصی خود در تفسیر آیات کمک میگرفتند.
خدایا بعضی مرا وارونه معنا کردند.
خدایا بعضی خوب مرا شناختند ولی حقایق مرا نادیده گرفته و کتمان نمودند(1703).
خدایا به جای اینکه مرا برای دلهای زنده بخوانند(1704) فقط بر خاک مرده خواندند.
خدایا به جای آنکه مرا جزء اصیلترین مواد درسی قرار دهند در حکومتهای اسلامینما و مرا از میان برنامههای درسی و نسل تحصیل کرده جدا کردند.
خدایا بعضی تنها به هنگام مسافرت و شبهای احیاء مرا بالای سر خود قرار میدادند و در طول سال از من غفلت میشد.
خدایا بعضی فقط به هنگام تفأل و استخاره و سوگند به سراغم میآمدند، گرچه در حدیث(1705) شکایت قرآن تنها درباره تحریف و قطعه قطعه کردن آمده لیکن آنچه را ما از زبان حال قرآن نقل کردیم یک واقعیتی است که از طرف هواداران بر سر قرآن آمده است.
خدایا مرا ساخته فکر بشر دانستند(1706).
خدایا مرا ساخته افسانههای پیشینیان دانستند(1707).
خدایا شنیدن تلاوت مرا ممنوع کردند(1708).
خدایا به آورنده من تهمت سحر و جنون و کهانت و کذب زدند(1709).
خدایا مرا میشنیدند ولی لجاجت کرده و میگفتند ما ایمان نمیآوریم(1710).
خدایا هنگامی که راهی برای انکار من نداشتند گفتند قرآن دیگری برای ما بیاور و آن را تبدیل و تغییر بده(1711).
در اینجا دعائی به خود کنیم.
خدایا ما را در آن صحنه قیامت و آن همه گناه و این همه گواه و آن قدر شکایات و آن ترس و ضعف به حال خود رها برای نجات، جز عفو و لطف تو نداریم(1712).