تربیت
Tarbiat.Org

گنجینه معارف جلد 2
محمد رحمتی شهرضا

داوری (قضاوت)

آیات :
آداب قضاوت‏
یایها الذین ءامنوا کونوا قومین بالقسط شهداء لله ولو علی أنفسکم أو الولدین و الاقربین ان یکن غنیا أو فقیرا فالله أولی بهما فلا تتبعوا الهوی أن تعدلوا و ان تلوا أو تعرضوا فان الله کان بما تعلمون خبیرا(699)؛ ای کسانی که ایمان آورده‏اید! کاملا قیام به عدالت کنید! برای خدا شهادت دهید، اگر چه (این گواهی) به زیان خود شما، یا پدر و مادر و نزدیکان شما بوده باشد! (چرا که) اگر آنها غنی یا فقیر باشند، خداوند سزاوارتر است که از آنان حمایت کند. بنابراین، از هوی و هوس پیروی نکنید؛ که از حق، منحرف خواهید شد! و اگر حق را تحریف کنید، و یا از اظهار آن، اعراض نمایید، خداوند به آنچه انجام می‏دهید، آگاه است.
هوشیاری در قضاوت‏
و أن احکم بینهم بما أنزل الله و لا تتبع أهواءهم و احذرهم أن یفتنوک عن بعض ما أنزل الله الیک فان تولوا فاعلم أنما یرید الله أن یصیبهم ببعض ذنوبهم و ان کثیرا من الناس لفسقون(700)؛ و در میان آنها (اهل کتاب) طبق آنچه خداوند نازل کرده، داوری کن! و از هوسهای آنان پیروی مکن! و از آنها بر حذر باش، مبادا تو را از بعض احکامی که خدا بر تو نازل کرده، منحرف سازند! و اگر آنها (از حکم و داوری تو)، روی گردانند، بدان که خداوند می‏خواهد آنان را بخاطر پاره‏ای از گناهانشان مجازات کند، و بسیاری از مردم فاسقند.
دستور به قضاوت عادلانه‏
ان الله یأمرکم أن تودوا الامنت الی أهلها و اذا حکمتم بین الناس أن تحکموا بالعدل ان الله نعما یعظکم به ان الله کان سمیعا بصیرا(701)؛ خداوند به شما فرمان می‏دهد که امانتها را صاحبانش بدهید! و هنگامی که میان مردم داوری می‏کنید، به عدالت داوری کنید! خداوند، اندرزهای خوبی به شما می‏دهد! خداوند، شنوا و بیناست.
اهمیت مراعات حق در قضاوت‏
یداود انا جعلنک خلیفه فی الارض فاحکم بین الناس بالحق و لا تتبع الهوی فیضک عن سبیل الله ان الذین یضلون عن سبیل الله لهم عذاب شدید بما نسوا یوم الحساب(702)؛ ای داوود! ما تو را خلیفه و (نماینده خود) در زمین قرار دادیم؛ پس در میان مردم بحق داوری کن، و از هوای نفس پیروی مکن که تو را از راه خدا منحرف سازد؛ کسانی که از راه خدا گمراه شوند، عذاب شدیدی بخاطر فراموش کردن روز حساب دارند!
عدالت و بی‏طرفی کامل در قضاوت‏
انا أنزلنا الیک کتب بالحق لتحکم بین الناس بما أرات الله و لا تکن للخائنین خصیما(703)؛ ما این کتاب را بحق بر تو نازل کردیم؛ تا به آنچه خداوند به تو آموخته، در میان مردم قضاوت کنی؛ و از کسانی مباش که از خائنان حمایت نمایی!
انبیاء و کتب آسمانی اصیل‏ترین منبع قضاوت‏
کان الناس امه وحده فبعث الله النبیین مبشرین و منذرین و انزل معهم الکتب بالحق لیحق لیحکم بین الناس فیما اختلفوا فیه و ما اختلف فیه الا الذین اوتوه من بعد ما جاءتهم البینت بغیا بینهم فهدی الله الذین‏ء امنوالما اختلفوا فیه من الحق باذنه و الله یهدی من یشاء الی صرط مستقیم(704)؛ مردم (در آغاز) یک دسته بودند؛ (و تضادی در میان آنها وجود نداشت. بتدریج جوامع و طبقات پدید آمد و اختلافات و تضادهایی در میان آنها پیدا شد، در این حال) خداوند، پیامبران را برانگیخت؛ تا مردم را بشارت و بیم دهند و کتاب آسمانی که به سوی حق دعوت می‏کرد، با آنها نازل نمود؛ تا در میان مردم، در آنچه اختلاف داشتند؛ داوری کند. (افراد با ایمان، در آن اختلاف نکردند؛) تنها (گروهی از) کسانی که کتاب را دریافت داشته بودند، و نشانه‏های روشن به آنها رسیده بود، به خاطر انحراف از حق و ستمگری، در آن اختلاف کردند. خداوند، آنهایی را که ایمان آورده بودند، به حقیقت آنچه مورد اختلاف بود، به فرمان خودش، رهبری نمود. (اما افراد بی ایمان، همچنان در گمراهی و اختلاف، باقی ماندند.) و خدا، هر کس را بخواهد به راه راست هدایت می‏کند.
محاکم ناصالح - مصداقی از طاغوت‏
الم تر الی الذین یزعمون انهم ءامنوا بما انزل الیک و ما أنزل من قبلک یریدون ان یتحاکموا الی الطغوت و قد امروا ان یکفروا به و یرید الشیطن ان یضلهم ضللا بعیداً(705)؛ آیا ندیدی کسانی را که گمان می‏کنند به آنچه (از کتابهای آسمانی که) بر تو و بر پیشینیان نازل شده، ایمام آورده‏اند، ولی می‏خواهند برای داوری نزد طاغوت و حکام باطل بروند؟! با اینکه به آنها دستور داده شده که به طاغوت کافر شوند. اما شیطان می‏خواهد آنان را گمراه کند: و بیراهه‏های دوردستی بیفکند.
روایات :
عدالت در قضاوت‏
من ابتلی بالقضاء بین المسلمین فلیعدل بینهم فی لحظه و اشارته و مقعده و مجلسه(706)؛ پیامبر خدا (صلی الله علیه و آله و سلم): هر که به داوری کردن میان مسلمانان مبتلا شود، باید در نگاه‏ها و اشاره کردن‏ها و جای نشستن و نحوه نشستن خود نسبت به آنها به یکسان رفتار کند.
توصیه حضرت علی (علیه السلام) در قضاوت‏
قال أمیر المؤمنین (علیه السلام): لشریح: ثم واس بین المسلمین بوجهک و منطقک و مجلسک حتی لا یطمع قریبک فی حیفک و لا ییأس عدوک من عدلک(707)؛ امام علی (علیه السلام) - خطاب به شریح - میان مسلمانان در نگاه کردن و سخن گفتن و نشستنت برابری را رعایت کن، تا نزدیکانت به اذیت و آزار تو امید نبندند و دشمنانت از دادگری تو، نومید نشوند.
پاداش قضاوت عادلانه‏
قال أمیر المؤمنین (علیه السلام) لشریح: ایاک و التضجر و التاذی فی مجلس القضاء الذی أوجب الله فیه الاجر و یحسن فیه الذخر لمن قضی بالحق(708)؛ امام علی (علیه السلام) - خطاب به شریح - مبادا در مجلس قضاوت اظهار خشتگی و ناراحتی کنی؛ مجلسی که خداوند در آن پاداش قرار داده و برای کسی که به حق داوری کند ذخیره خوبی در نظر گرفته است.
توجه به طرفین دعوی در قضاوت‏
قال رسول الله (صلی الله علیه و آله و سلم): اذا تقاضی الیک رجلان فلا تقض للاول حتی تسمع من الاخر فانک اذا فعلت ذلک تبین لک القضاء(709)؛ پیامبر خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) - به علی (علیه السلام) - هرگاه دو تن برای قضاوت پیش تو آمدند، به نفع اولی حکم مده تا آن که اظهارات طرف دیگر را نیز بشنوی پس هرگاه سخنان هر دو طرف را شنیدی، حکم برایت روشن می‏شود.
رعایت ادب در قضاوت‏
قال أمیر المؤمنین (علیه السلام) لشریح: لا تسار أحدا فی مجلسک و ان غضبت فقم فلا تقضین فأنت غضبان(710)؛ امام علی (علیه السلام) - خطاب به شریح - در مجلس قضاوت با کسی در گوشی صحبت مکن و اگر عصبانی شدی، برخیز و در حال خشم هرگز داوری مکن.
منع تلقین به گواهان‏
عن رسول الله (صلی الله علیه و آله و سلم): أنه نهی أن یحابی القاضی أحد الخصمین بکثره النظر و حضور الذهن و نهی عن تلقین الشهود(711)؛ رسول خدا(صلی الله علیه و آله و سلم) از این که فقط قاضی به یکی از طرفین مخاصمه، نیک بنگرد و توجه کند نهی فرمود و از تلقین کردن، به گواهان نیز نهی فرمود.
قضاوت پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم)
لعل بعضکم ألحن بحجته من بعض فمن قضیت له من حق أخیه بشی‏ء فلا یأخذنه فانما أقطع له قطعه من النار فقال له کل واحد من الرجلین: یا رسول الله، حقی هذا لصاحبی؟ فقال: ولکن اذهبا فتوخیا ثم استهما ثم لیحلل کل واحد منکما صاحبه(712)؛ پیامبر خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) - وقتی دو نفر درباره ارثیه و مقداری اشیای فرسوده با هم اختلاف پیدا کردند و برای داوری نزد رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) رفتند - ممکن است که یکی از شما در اقامه حجت و دلیل از دیگری زیان آورتر باشد. پس، هرکس که من از حق برادرش به نفع او حکم دهم، در حقیقت تکه‏ای آتش در اختیارش می‏گذارم. در این هنگام هر یک از آن دو مرد عرض کرد: ای رسول خدا! من حقم را به طرفم بخشیدم. رسول خدا فرمود: نه، بلکه بروید و حقجویانه اموال را قسمت کنید و آن گاه قرعه زنید و سپس یکدیگر را حلال کنید.
نکوهش سوگند دروغ در قضاوت‏
ألک بینه؟ قال: لا، قال: فیمنه، قال: اذن والله یذهب بأرضی قال ان ذهب بأرضک بیمینه کان ممن لا ینظر الله الیه یوم القیامه و لا یزکیه و له عذاب الیم قال ففزع الرجل وردها الیه(713) پیامبر خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) - خطاب به امرؤالقیس که بامردی بر سر زمینی دعوا داشت و نزد آن حضرت برای داوری رفته بودند - شاهدی دارد؟ عرض کرد، خیر. فرمود: پس او را سوگند بده. امرؤالقیس عرض کرد: در این صورت زمین مرا می‏برد. فرمود: اگر با سوگندش زمین تو را ببرد، از کسانی خواهد بود که خداوند در روز قیامت به وی نمی‏نگرد و اعمالش را نمی‏پذیرد و عذابی دردناک دارد. آن مرد به وحشت افتاد و زمین را به امرؤالقیس برگرداند.
موارد عمل به ظاهر حکم‏
قال أمیر المؤمنین (علیه السلام): خمسه أشیاء یجب علی القاضی الاخذ فیها بظاهر الحکم الولایه و المناکح المواریث و الذبائح و الشهادات اذا کان ظاهر الشهود. مأمونا جازت شهادتهم و لا یسأل عن باطنهم(714)؛ امام علی (علیه السلام): پنج چیز است که باید قاضی درباره آنها به ظاهر حکم عمل کند: ولایت (حق ولایت و سرپرستی که خداوند، یا امام برای هر کس، یا ولی طفل قرار داده است)، همسران (یعنی مسأله زناشویی که بین مسلمانان مشهور است)، میراث‏ها، ذبایح (حلال بودن کشتار مسلمانان) و شهادت‏ها. هرگاه شهود، در ظاهر امین و در خور اعتماد باشند، شهادتشان پذیرفته است و لازم نیست از باطن آنها جست و جو کرد.
قضاوت معلم در مورد شاگرد
ان أمیر المؤمنین (علیه السلام): ألقی صبیان الکتاب ألواحهم بین یدیه لیخیر بینهم فقال أما انها حکومه و الجور فیها کالجور فی الحکم أبلغوا معلمکم ان ضربکم فوق ثلاث ضربات فی الادب اقتص منه(715)؛ امام صادق (علیه السلام): کودکان مکتبی دستخطهای خود را در مقابل امیر المؤمنین نهادند، تا بهترین آنها را انتخاب کند؛ حضرت فرمود: هان! این یک داوری است! و ظلم در این باره، مانند ظلم در قضاوت است! به معلم خود بگویید که اگر برای تنبیه بیش از سه ضربه بزند قصاص می‏شود.
داستانها :
مسیحی و زره علی (علیه السلام)
در زمان خلافت علی (علیه السلام) در کوفه، زره آن حضرت گم شد. پس از چندی نزد یک مرد مسیحی پیدا شد. علی (علیه السلام) او را به محضر قاضی برد، و اقامه دعوی کرد که: این زره از آن من است، نه آن را فروخته‏ام و نه به کسی بخشیده‏ام؛ اکنون آن را نزد این مرد یافته‏ام. قاضی به مسیحی گفت: خلیفه ادعای خود را اظهار کرد، تو چه می‏گویی؟
او گفت: این زره مال خود من است، و در عین حال گفته مقام خلافت را تکذیب نمی‏کنم (ممکن است خلیفه اشتباه کرده باشد). قاضی رو کرد به علی و گفت: تو مدعی هستی و این شخص منکر است، به هر حال تو باید شاهدی بر مدعای خود بیاوری.
علی (علیه السلام) خندید و فرمود: قاضی راست می‏گوید، اکنون می‏بایست که من شاهد بیاورم، ولی من شاهد ندارم. قاضی روی این اصل که مدعی، شاهد ندارد، به نفع مسیحی حکم کرد، و او هم زره را برداشت و رفت.
ولی مرد مسیحی که خود، بهتر می‏دانست که زره مال چه کسی است، پس از آنکه چند گامی پیمود، وجدانش مرتعش شد؛ برگشت و گفت: این طرز حکومت و رفتار از نوع رفتارهای بشر عادی نیست، از نوع حکومت انبیاست و اقرار کرد که زره از علی است. طولی نکشید او را دیدند مسلمان شده و با شوق و ایمان در زیر پرچم علی (علیه السلام) در جنگ نهروان می‏جنگد(716).
رعایت عدالت‏
ابن اخوه حکایت می‏کند که: امیر المؤمنین (علیه السلام) ابوالاسود دوئلی را در همان نخستین روز که به منصب قضا گماشته بود معزول کرد. ابوالاسود چون فرمان عزل خود را دریافت کرد، حیران و سرگردان به محضر امام (علیه السلام) شتافت و گفت: یا امیر المؤمنین! علت عزل من چیست؟ در صورتی که به خدا قسم! نه خیانت کرده‏ام و نه متهم به خیانت شده‏ام؟ حضرت فرمود: تو در دعوای خود صادقی و در انجام وظیفه شرط امانت را رعایت کرده‏ای، لکن بازرسان به من اطلاع داده‏اند که چون متخاصمین نزد تو به محاکمه می‏آیند تو بلندتر از ایشان سخن می‏گویی(717).
قضاوت و شفاعت‏
وقتی عبدالله بن طاهر در خراسان، قناتی حفر می‏کرد که به قنات پیر زالی ضرر داشت، پیرزن شکایت کرد. او چندین نفر را فرستاد، همه گزارش دادند که این قنات به قنات پیرزن ضرری ندارد! امیر عبدالله به پیرزن گفت: ده تن کارشناس، علیه تو گزارش داده‏اند و تو باز از ادعا دست بر نمی‏داری؟ پیرزن گفت: ای امیر! من که شکایت کرده‏ام، وضع امروز و آینده‏ام را در نظر گرفته‏ام؛ آنها هم که آنطور گزارش داده‏اند، وضع امروز و آینده خود را در نظر گرفته‏اند، اما تو هم در برابر خود و خدا باید وضع امروز و آینده خود را در نظر داشته باشی؛ قطعا هیچکدام از اینها شفاعت خواه روز قیامت تو نخواهند بود. عبدالله چنان منقلب شد که همان ساعت راه افتاد و سر قنات رسید و قبا را کند و توی هر دو قنات رفت و سنجید و بیرون آمد و با دیدن حریم مزرعه، حق را به جانب پیرزن داد و خودش اولین توبره خاک را برای پر کردن آن در چاه ریخت(718).
پرهیز از قضاوت سریع!
در دوران جنگ یکی از برادران رزمنده مرخصی گرفته، وارد شهر خود شد. همین که به منزلش نزدیک شد دید همسرش بدون حجاب داخل کوچه است، نزدیکتر شد دید مردی داخل خانه است! خشمگین شده به او حمله کرد. غافل از اینکه در خانه ماری پیدا شده و همسرش وحشت زده از خانه بیرون دویده و مرد همسایه داخل خانه رفته تا مار بگیرد(719).
قضاوت و عدالت‏
عالم جلیل آقای حاج ملا محمد کزازی در قم قضاوت می‏کرد. حاج میرزا ابوالفضل زاهدی گفت که برادر ایشان یک نفر را کشته بود، اولیاء مقتول پیش ملا شکایت برده و تقاضای قضاوت کردند، ولی شهودی که برای اثبات ادعای خویش آوردند کافی نبود. از این رو ادعای آنها به درجه اثبات شرعی نرسید و در حال رکود ماند. اولیاء مقتول از مرافعه دست برداشتند، شش ماه از این جریان گذشت، برادر ملا محمد به گمان اینکه خویشاوندان مقتول دست برداشته‏اند و دیگر از اقرار و اعتراف زیانی وارد نمی‏شود. خصوصا در نظر گرفت که قاضی برادر من است و قطعا پرده از روی کار بر نمی‏دارد. روزی بر سبیل اتفاق داستان قتل را پیش برادر خود اقرار کرد. ملا محمد همان ساعت به ورثه مقتول اطلاع داد و حکم قصاص، درباره برادر خویش صادر نمود. اولیاء مقتول، حکم آن مرحوم را پیش حاکم و والی برده و درخواست اجرا نمودند، والی گفته بود از انصاف به دور است که خاطر چنین بی‏آلایشی را به اندوه قتل برادر مبتلا نمائید. چنانکه او دیانتش اقتضا کرده و این حکم را داده، شما هم جوانمردی کنید و گذشت نمائید آنها نیز فتوت کرده هم از قصاص و هم از خونبها گذشتند(720).
از قضاوت به حق نترسیم!
شیخ مهدی امامی مازندرانی در زمان اقامت در بابل با یک تاجر معروف میانه خوبی داشت. تاجر با کسی در مورد ملکی، دعوی داشت.
به دادگاه رفتند و دادگاه، حل و فصل آن را به شیخ مهدی واگذار کرد. طرف مقابل گمان می‏کرد که شیخ در اثر رفاقت با تاجر، طرف او را می‏گیرد. در روز مقرر تاجر زودتر از موعد به خانه شیخ رسید. زمانی که شیخ فهمید تاجر تنها آمده، به او اجازه ورود نداد تا اینکه طرف دوم آمد و بالاخره، شیخ به نفع آن طرف مقابل حکم صادر کرد. تاجر عصبانی شد و شیخ او را از منزل بیرون کرد، خانم شیخ پرسید: چرا فلانی را بیرون کردی؟ او به کارهای منزل رسیدگی می‏کرد. شیخ فرمود: خدای فلانی هست. من نمی‏توانم خدا را با نان و روغن فلان تاجر بفروشم. یک ماهی نگذشت که شخصی کیسه‏های برنج و روغن و مواد گوشتی را دم در آورد و گفت: برای شیخ مهدی است! شیخ به همسرش فرمود: خانم! حسین جان رفت؛ اما خدا، تقی جان را مأمور کرد(721).
اشعار :
زود قضاوت نکن!
اول بچش بعد بگو بی‏نمک است.
پیغمبران عادلند!
عدل کن ز آنکه در ولایت دل - در پیغمبری زند عادل (سنایی)
نتیجه قضاوت درست‏
ملک درختی است نغز و ریشه او عدل - ریشه قوی دارکز درخت خوری بر (ملک الشعراء بهار)
پاسبان ملک‏
ملک را عدل پاسبان باشد. (سنایی)
قضاوت در آخرت‏
گوئیا باور نمی‏دارند روز داوری - کاین همه قلب و دغل در کار داور می‏کنند (حافظ)
نکات :
کتاب قانون و داوری و حکم، کتاب آسمانی است.
جامعه در برابر اختلافات خانواده‏ها، مسئولیت دارد.
بستگان، در رفع اختلاف خانواده‏ها، مسئولیت بیشتری دارند.
زن و مرد در انتخاب داور، حق یکسان دارند.
در جامعه به افرادی اعتماد کنیم و داوری آنان را بپذیریم.
باید زن و شوهر، داوری داوران انتخاب شده را بپذیرند. (لازمه انتخاب داور، اطاعت از حکم اوست.)
در گفتار و داوری منصفانه عمل کنید و اگر انتقاد می‏کنید از ضعف همه بگویید.
اگر حاکم اسلامی برای داوری بین کشورهای غیر اسلامی انتخاب شد، باید عدالت، جرأت و صراحت را کاملا مراعات کند.
هرکس به هر انگیزه‏ای بر اساس قانون الهی حکم نکند و یا از داوری حق کناره‏گیری نماید فاسق است.
داوری و قضاوت و حکومت، قانون خداست.
باید طبق وحی داوری کنیم، گرچه احتمال اعراض مردم را بدهیم.
هدف وسیله را توجیه نمی‏کند. نباید به خاطر مسلمان شدن گروهی، از داوری و قضاوت ناروا کمک گرفت. با وجود کتابی همچون قرآن، به سراغ داوری دیگران رفتن، نادرست و قابل توبیخ است. أ فغیر الله أبتغی حکما
لازمه داوری صحیح، علم و آگاهی همه جانبه است، داوری، حق کسی است که همه چیز را می‏داند.
در شهادت و داوری، مراعات حسب نسب، موقعیت و خویشاوندی متهم جایز نیست.
در قضاوت، بیش از توجه به گفته‏های شاکی و متهم، به بررسی مدارک و اسناد توجه شد.
چون نظام هستی بر اساس حق است پس داوری نیز باید بر اساس حق باشد تا نظام قانون با نظام آفرینش همسو باشند.
لازمه داوری، آگاهی است. داور به حق باید بینا و شنوا باشد.
زود قضاوت نکنید، پایان کار و آخرت را نیز به حساب بیاورید.
در قضاوت به علم خود قناعت نکنیم، گواهی لازم است.
روح لجاجت و عناد، مسیر قضاوت را عوض می‏کند. تشکیل حکومت لازم است. لازمه سپردن مسئولیت‏ها به اهلش و قضاوت عادلانه برقراری نظام و حکومت الهی است. اگر مردم هم خیانت در امانت یا ستم در قضاوت را نفهمند، خدا بینا و شنواست. ان الله کان سمیعا بصیرا. همزیستی مسلمانان با اهل کتاب، تا حدی بود که آنان برای قضاوت، نزد پیامبر اسلام می‏آمدند.
نور و هدایت زمانی در جامعه جریان پیدا می‏کند که بر اساس کتاب آسمانی، قضاوت و حکومت شود.
عالمان و قضات، دو رسالت بزرگ بر دوش دارند: الف: حکم خدا را از ترس مردم تغییر ندهند. فلا تخشوا الناس ب: به طمع مال دنیا، دچار کتمان و لغزش نشوند. و لا تشتروا بایاتی ثمنا قلیلا
انحراف در قضاوت، کفر است. و من لم یحکم بما أنزل فأولک هم الکافرون
در قضاوت، صراحت، جرأت و قاطعیت لازم است و نباید تحت تأثیر تهدید و جوسازی قرار گرفت. فلا تخشوا الناس
خشیت الهی، ضامن قضاوت عادلانه است.