آیات :
امنیت در خانواده
و ان امرأه خافت و من بعلها نشوزا أو اعراضا فلا جناح علیهما أن یصلحا بینهما صلحا و الصلح خیر و أحضرت الانفس الشح و ان تحسنوا و تتقوا فان الله کان بما تعلمون خبیرا(629)؛ و اگر زنی، از طغیان و سرکشی یا اعراض شوهرش، بیم داشته باشد، مانعی ندارد با هم صلح کنند (و زن و مرد، از پارهای از حقوق خود، بخاطر صلح، صرف نظر نماید.) و صلح، بهتر است؛ اگر چه مردم (طبق غریزه حب ذات، در اینگونه موارد) بخل میورزند. و اگر نیکی کنید و پرهیزگاری پیشه سازید (و بخاطر صلح، گذشت نمایید)، خداوند به آنچه انجام میدهید، آگاه است (و پاداش شایسته به شما خواهد داد).
لزوم تلاش برای رفع اختلاف خانوادگی
و ان خفتم شقاق بینهما فابعثوا حکما من أهله و حکما من أهلها ان یریدا اصلحا یوفق الله بینهما ان الله کان علیما خبیرا(630)؛ و اگر از جدایی و شکاف میان آن دو (همسر) بیم داشته باشید، یک داور از خامواده شوهر، و یک داور از خانواده زن انتخاب کنید (تا به کار آنان رسیدگی کنند). اگر این دو داور، تصمیم به اصلاح داشته باشند، خداوند به توافق آنها کمک میکند؛ زیرا خداوند، دانا و آگاه است (و از نیات همه، با خبر است).
مسئولیت اصلاح خانواده
و کان یأمر أهله بالصلوه و الزکوه و کان عند ربه مرضیا(631)؛ او همواره خانوادهاش را به نماز و زکات فرمان میداد؛ و همواره مورد رضایت پروردگارش بود.
خانواده جلوه رحمت الهی
و وهبنا له أهله و مثلهم معهم رحمه منا و ذکری لاولی الالبب(632)؛ و خانوادهاش را به او بخشیدیم، و همانند آنها را بر آنان افزودیم، تا رحمتی از سوی ما باشد و تذکری برای اندیشمندان.
مؤمن مسئول حفظ خانواده خویش از انحراف با تربیت صحیح
یایها الذین ءامنوا قوا أنفسکم و أهلیکم نارا وقودها الناس و الحجاره ملئکه غلاظ شداد لا یعصون الله ما أمرهم و یفعلون و ما یؤمرون(633)؛ ای کسانی که ایمان آوردهاید خود و خانواده خویش را از آتشی که هیزم آن انسانها و سنگهاست نگه دارید؛ آتشی که فرشتگانی بر آن گمارده شده که خشن و سختگیرند و هرگز فرمان خدا را مخالفت نمیکنند و آنچه را فرمان داده شدهاند (به طور کامل) اجرا مینمایند!
خانواده در بهشت
جنت عدن یدخلونها و من صلح من ءابائهم و أزوجهم و ذریتهم و الملکه یدخلن علیهم من کل باب(634)؛ (همان) باغهای جاویدان بهشتی که وارد آن میشوند؛ و همچنین پدران و همسران و فرزندان صالح آنها؛ و فرشتگان از هر دری بر آنان وارد میگردند...
اهمیت صلح و صفا در خانواده
و لن تستطیعوا أن تعدلوا بین النساء و لو حرصتم فلا تمیلوا کل المیل فتذروها کالمعلقه و ان تصلحوا و تتقوا فان الله کان غفورا رحیما(635)؛ شما هرگز نمیتوانید (از نظر محبت قلبی) در میان زنان، عدالت برقرار کنبد، هر چند کوشش نمایید! ولی تمایل خود را بکلی متوجه یک طرف نسازید که دیگری را بصورت زنی که شوهرش را از دست داده درآورید! و اگر صلاح و پرهیزگاری پیش گیرید خداوند آمرزنده و مهربان است.
روایات :
ایمان و اخلاق در خانواده
أحسن الناس ایمانا أحسنهم خلقا و ألطفهم بأهله(636)؛ پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم): با ایمانترین مردم، خوش اخلاقترین آنها و مهرورزترینشان به خانواده خود است.
اخلاق امام کاظم (علیه السلام)
و کان اوصل الناس لاهله و رحمه و کان یتفقد فقراء المدینه فی اللیل(637)؛ روایت شده است: (امام کاظم (علیه السلام)) بیشترین پیوند را با خانواده و خویشان خود داشت و شبها از فقیران مدینه دستگیری میکرد.
وقت گذاشتن برای خانواده
کان اذا أولی منزله جزء دخوله ثلاثه اجزاء: جزء الله جزءا لاهله و جزء النفسه(638) امام سجاد (علیه السلام): وقتی به خانه میرفت، اوقاتش را سه قسمت میکرد: بخشی برای خدا، بخشی برای خانواده و بخشی برای خود.
فضیلت تأمین عائله
من سعی علی عیاله فی طلب الحلال فهو فی سبیل الله(639)؛ پیامبر خدا (صلی الله علیه و آله و سلم): هر که برای کسب روزی حلال برای خانواده خود بکوشد، (کوشش او) در راه خدا به شمار است.
آموزش خیر خانواده
علموا أنفسکم و أهلیکم الخیر و أدبوهم(640)؛ امام علی (علیه السلام): به خود و خانواده خود خوبی بیاموزید و آنان را تربیت کنید.
پاسداری از خانواده
ان المره یحتاج فی منزله و عیاله الی ثلاث خصال یتکلفها و ان لم یکن فی طبعه ذلک: معاشره جمیله وسعه بتقدیر و غیر بتحصن(641)؛ امام صادق (علیه السلام): مرد برای اداره منزل و خانواده خود به سه خصلت نیاز دارد که اگر در طبیعت او نباشد، باید خود را با تکلف به آنها وادارد: خوش رفتاری، گشاده دستی سنجیده و غیرت برای حفاظت آنها.
رفاه خانواده
ان أرضاکم عندالله أسبغکم علی عیاله(642)؛ امام سجاد (علیه السلام): خداوند از آن کس خشنودتر است که خانواده خود را بیشتر در رفاه و نعمت قرار دهد.
آسایش خانواده
لان أدخل السوق و معی درهم أبتاع به لحما لعیالی و قد قرموا الیه أحب الی من أن أعتق نسمه(643)؛ امام سجاد (علیه السلام): چنان چه وارد بازار شوم و درهمی بشوم و با آن برای خانوادهام گوشتی بخرم که بدان رغبت کردهاند، برای من محبوبتر است از این که بندهای آزاد کنم.
فضیلت همنشینی با اعضای خانواده
جلوس المرء عند عیاله أحب الی الله من اعتکاف فی مسجدی هذا(644)؛ پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم): نشستن مرد پیش زن و فرزندش نزد خداوند محبوبتر است از اعتکاف در این مسجد من.
داستانها :
کارهای خانه
علی ابن ابیطالب (علیه السلام) و زهرا (علیهم السلام) پس از آنکه با هم ازدواج کردند و زندگی مشترک تشکیل دادند، ترتیب و تقسیم کارهای خانه را به نظر و مشورت رسول اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) واگذاشتند، به آن حضرت گفتند: یا رسول الله! ما دوست داریم ترتیب و تقسیم کارهای خانه با نظر شما باشد.
پیامبر، کارهای بیرون خانه را به عهده علی و کارهای داخلی را به عهده زهرا مرضیه گذاشت. علی و زهرا از اینکه نظر رسول خدا را در زندگی خصوصی خود دخالت دادند و رسول خدا با مهربانی و محبت خاص از پیشنهاد آنها استقبال کرد و نظر داد، راضی و خرسند بودند.
مخصوصا زهرا (علیهم السلام) از اینکه رسول خدا او را از کار بیرون معاف کرد خیلی اظهار خرسندی میکرد و میگفت: یک دنیا خوشحال شدم که رسول خدا مرا از سر و کار پیدا کردن با مردان معاف کرده است.
از آن تاریخ کارهایی از قبیل آوردن آب و آذوقه و سوخت و خرید بازار را علی (علیه السلام) انجام میداد، و کارهایی از قبیل آرد کردن گندم و جو به وسیله آسیاب دستی و پختن نان و آشپزی و شستشو و تنظیم خانه به وسیله زهرا صورت میگرفت.
در عین حال علی (علیه السلام) هر وقت فراغتی مییافت در کارهای داخلی به کمک زهرا میپرداخت. یک روز پیامبر به خانه آنان آمد و آنان را دید که با هم کار میکنند. پرسید: کدامیک از شما خستهتر هستید تا من به جای او کار کنم؟ علی (علیه السلام) عرض کرد: یا رسول الله! زهرا خسته است.
رسول اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) به زهرا (علیهم السلام) استراحت داد و لختی خود به کار پرداخت. از آن طرف هر وقت برای علی گرفتاری یا مسافرت یا جهادی پیش میآمد، زهرا کار بیرون را نیز انجام میداد. این روش همچنان ادامه داشت، علی و زهرا کارهای خانه خود را خودشان انجام میدادند و خود را به خدمتکاری نیازمند نمیدیدند. تا آنکه صاحب فرزندانی شدند و کودکانی عزیز در کلبه محقر ولی روشن و با صفای آنها چشم گشودند. در این هنگام طبعا کار داخلی خانه زیادتر و زحمت زهرا افزونتر گشت.
یک روز علی (علیه السلام) دلش به حال همسر عزیزش سوخت، دید رفت و روب خانه و کارهای آشپزی جامههای او را غبار آلود و دودی کرده، بعلاوه از بس که با دستهای هود آسیاب دستی را چرخانیده دستهایش آبله کرده، و بند مشک آب که در مواقعی به دوش کشیده و از راه دور آورده، روی سینهاش اثر گذاشته است. به همسر عزیزش پیشنهاد کرد، به حضور رسول اکرم برود و از آن حضرت خدمتکاری برای کمک خودش بگیرد. زهرا (علیهم السلام) پیشنهاد و به خانه رسول اکرم رفت. اتفاقا در آن وقت گروهی در محضر رسول اکرم نشسته و مشغول صحبت بودند. زهرا (علیهم السلام) شرم کرد و در حضور آن جمعیت تقاضای خود را عرضه بدارد، به خانه برگشت. رسول اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) متوجه آمد و رفت زهرا شد، فهمید که دخترش با او کار داشته و چون موقعیت مقتضی نبود، مراجعت کرده است.
صبح روز بعد رسول اکرم به خانه دخترش رفت، اتفاقا علی و زهرا در آن وقت پهلوی یکدیگر آرمیده بودند و یک پوزش روی خود کشیده بودند. رسول خدا از بیرون اطاق با آواز بلند گفت: السلام علیکم.
علی و زهرا از شرم جواب ندادند، بار دوم گفت: السلام علیکم.
باز هم سکوت کردند.
سومین بار فرمود: السلام علیکم.
رسول اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) رسمش این بود که هرگاه به خانه کسی میرفت، از پشت در خانه یا در اطاق با آواز بلند سلام میکرد، اگر جواب میدادند، اجازه ورود میخواست و اگر جواب نمیدادند تا سه بار سلام خود تکرار میکرد، اگر باز هم جواب نمیشنید، مراجعت میکرد.
علی (علیه السلام) دید اگر جواب سلام پیغمبر را ندهند، پیغمبر مراجعت خواهد کرد و از فیض زیارت آن حضرت محروم خواهند ماند، از این رو با آواز بلند گفت: و علیک السلام یا رسول الله، بفرمایید.
پیغمبر وارد شد و بالای سر آنها نشست، به زهرا گفت: تو دیروز پیش من آمدی و برگشتی، حتما کاری داشتی، کارت را بگو!
علی عرض کرد: یا رسول الله! اجازه بدهید من به شما بگویم که زهرا برای چه کاری آمده بود. من زهرا را پیش شما فرستادم. علتش این بود که من دیدم کارهای داخلی خانه زیاد شده و زهرا به زحمت افتاده است، دلم به حالش سوخت، دیدم رفت و روب خانه و پای اجاق رفتن، جامههای زهرا را غبار آلود و دودی کرده، دستهایش در اثر گرداندن آسیاب دستی آبله کرده، بند مشک آب روی سینهاش اثر گذاشته است. گفتم بیاید به حضور شما تا مقرر فرمایید از این پس ما خدمتکاری داشته باشیم که کمک زهرا باشد.
رسول اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) نمیخواست که زندگی خودش یا عزیزانش از حد فقرای امت - که امکانات خیلی کمی داشتند - بالاتر باشد، زیرا مدینه در آن ایام در فقر و احتیاج به سر میبرد. مخصوصا عدهای از فقرای مهاجرین با نهایت سختی زندگی میکردند. از آن طرف با روحیه دخترش زهرا آشنایی داشت و میدانست زهرا چقدر شیفته عبادت و معنویت است و ذکر خدا چقدر به او نیرو و نشاط میدهد؛ از این جهت فرمود: میل دارید چیزی به شما یاد بدهم که از همه اینها بهتر باشد؟
- بفرمایید، یا رسول الله.
- هر وقت خواستید بخوابید، سی و سه مرتبه ذکر سبحان الله و سی و سه مرتبه ذکر الحمدلله و سی و چهار مرتبه ذکر الله اکبر را فراموش نکنید. اثری که این عمل در روح شما میبخشد، از اثری که یک خدمتکار در زندگی شما میبخشد بسی افزونتر است.
زهرا که تا این وقت هنوز سر را از زیر روپوش بیرون نیاورده بود، سر را بیرون آورد و با خوشحالی و نشاط سه بار پشت سر هم گفت: به آنچه خدا و پیغمبر خشنود باشند خشنودم(645).
اهمیت حسن خلق در خانواده
رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) به خوشروئی و خوش خلقی در نظام خانوادگی اهمیت فوق العادهای قائل بودند و در موارد بسیاری بر آن تأکید فرمودهاند. در مراسم تدفین سعد بن معاذ صحابی ارجمند آن حضرت پدیدهای رخ داد که درس عبرت بزرگی برای مؤمنین شد.
مادر سعد بن معاذ که در تشییع جنازه پسرش تجلیل پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) را دید - حضرت چند بار جنازه سعد را به دوش خود حمل کردند و خود در قبر رفته و جسد او را در قبر گذاردند و به دست مبارک خود لحد چیدند و دفن کردند - درباره فرزند خود گفت: یا سعد هنیئا لک الجنه؛ ای سعد بهشت بر تو گوارا باد! رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) خطاب به مادر سعد فرمودند: آرام باش و در کار خدا بطور جزم سخن مگوی که پسرت هم اکنون در فشار و زحمت است. اصحاب با تعجب علت را پرسیدند، فرمودند: انه کان خلقه مع اهله سوء؛ او با خانواده خود در منزل بد اخلاق بود.
رسول اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) تا آنجا به مدارای با زنان اهمیت میدادند که حتی در آخرین لحظات حیات خود به آن سفارش فرمودند(646).
دادخواهی امام (علیه السلام)
روزی علی (علیه السلام) در شدت گرمای بعد از ظهر، به طرف منزل آمد. زنی که دید که بر در خانه ایستاده است. به حضرا عرض کرد: شوهرم به من ستم میکند، تهدیدم مینماید و قسم یاد کرده است مرا بزند.
حضرت فرمود: صبر کن تا شدت گرما تخفیف پیدا کند. به خواست خداوند با تو میآیم و به کارت رسیدگی میگردد.
حضرت با شنیدن این سخن سر فرو افکند و چند لحظه فکر کرد. سپس سر برداشت و فرمود: نه! به خدا قسم بدون کمترین تأخیر، باید حق مظلوم گرفته شود. این سخن را گفت و پرسید منزلت کجاست؟ در معیت زن حرکت کرد تا به در خانهاش رسید.
فوقف فقال السلام علیکم فخرج شاب فقال علی (علیه السلام) یا عبدالله اتق الله فانک قد أخفتها و أخرجتها فقال الفتی و ما أنت و ذاک و الله لا حرقنها لکلامک(647)؛ علی (علیه السلام) جلوی خانه ایستاد و از بیرون منزل، به صدای بلند سلام کردم جوانی از خانه بیرون درآمد. حضرت به وی فرمود: از خدا بترس! تو زنت را ترساندهای و او را از منزلت بیرون کردهای. جوان با خشونت و بیادبی عرض کرد: کار همسر من به تو چه ربطی دارد؟ به خدا قسم برای گفته تو، زنم را آتش خواهم زد!
علی (علیه السلام) از شنیدن سخنان جوان که از قانون شکنی او حکایت میکرد، سخت بر آشفت. شمشیر از نیام کشید و فرمود: من تو را امر به معروف و نهی از منکر میکنم و فرمان الهی را ابلاغ مینمایم، اما تو از گناه سخن میگویی و از امر حق سرپیچی میکنی؟!
در این فاصله که بین آن حضرت و جوان رد و بدل میشد، کسانی که از آن کوچه عبور میکردند، گرد علی (علیه السلام) جمع شدند و به عنوان امیر المؤمنین (علیه السلام) به آن حضرت، سلام میکردند. جوان که حضرت را نشناخته بود، از سلام مردم متوجه شد که با شخص اول مملکت سخن میگوید. تکان خورد و به خود آمد و با شرمندگی سر را به طرف دست علی (علیه السلام) فرود آورد و گفت: یا امیر المؤمنین، از لغزش من درگذر! به خدا قسم امر تو را اطاعت میکنم و حداکثر تواضع را نسبت به همسرم معمول خواهم داشت. حضرت شمشیر خود را در غلاف فرو برد و به زن نیز توصیه کرد که با شوهرت طوری رفتار کن که اینگونه خشمگین نشود.
از این روایات استفاده میشود که مرد تفوق طلب برای آن که برتری خود را اثبات نماید و حکمران خانواده باشد، به همسر خویش - اهانت میکند و با تندی و خشونت، عزت نفس و شخصیتش را درهم میشکند. او را به زدن و سوزاندن تهدید مینماید و زندگی را بر وی، طاقت فرسا و غیر قابل تحمل میسازد.
زن از مشاهده اعمال ناروای شوهر برتری طلب، سخت نگران و ناراحت میشود. برای چاره جویی و دفاع از شرافت و شخصیت خود به پناه قانون میرود و از رئیس حکومت استمداد میکند تا بدین وسیله از خطر ناامنی و اسارت رهایی یابد.
خوشبختانه زمامدار کشور، مرد حق و عدالت بود و در اولین فرصت و بدون تشریفات و اتلاف وقت به دادخواهی زن ستمدیده قیام نمود و شخصا با شوهر برتری طلب و خودخواهش سخن گفت و سرانجام او را به اطاعت از قانون و احترام همسر خود وادار ساخت و در نتیجه آن صحنه وحشتزا و خطرناک پایان پذیرفت و محیط خانه از نعمت امنیت و آسایش برخوردار گردید.
اگر آن زن به حکومت دسترسی پیدا نمیکرد، یا آن که حکومت از او دادخواهی نمینمود، یا حکومت ضعیف بود و قدرت دادخواهی نمیداشت و خلاصه اگر زن ستمدیده نمیتوانست از قانون و حکومت استفاده کند، در مقابل فشارهای طاقت فرسا و جانکاه شوهر برتری طلب خود، چه کند؟ و چگونه شکست خویش را جبران مینمود؟
این سؤال در مورد آن زن و درباره تمام مردم ضعیفی که مورد تعدی برتری طلبان قرار میگیرند و قدرت دفاع ندارند، قابل طرح است. ولی نمیتوان به این پرسش، پاسخ صریح و قطعی داد. زیرا اولا در این موارد اوضاع و احوال و شرایط زمان و مکان یکسان نیست. ثانیا روحیه و طرز تفکر افراد با یکدیگر متفاوت است. بنابراین در جواب باید گفت، مردم در شرایط مختلف با داشتن افکار متفاوت، عکس العملهای گوناگون از خود نشان میدهند(648).
اول خانواده!
روزی پیامبر اسلام (صلی الله علیه و آله و سلم) به اصحاب خود فرمودند: صدقه بدهید!
شخصی برخاست و گفت: من دیناری دارم. آیا آن را صدقه بدهم؟ حضرت فرمودند آن را برای خودت خرج کن! عرض کرد: دینار دیگری هم دارم؟ فرمودند: آن را در مخارج همسرت مصرف کن! عرض کرد: اما دینار دیگرم را؟ فرمودند: خرج فرزندانت بنما! گفت: باز هم پول دارم؟ فرمودند: برای خادم و پیشخدمت خود خرج کن! عرض کرد: دینار دیگری هم دارم؟ فرمودند: خودت میدانی و هرکاری صلاح است با آن انجام بده (و آن را صدقه بده!)(649)
اخلاق در خانه
همسر بزرگوار امام خمینی (رحمه الله) در مورد نحوه برخورد حضرت امام (رحمه الله) با ایشان میگوید: حضرت امام (رحمه الله) به من خیلی احترام میگذاشتند و خیلی اهمیت میدادند. هیچ حرف بد یا زشتی به من نمیزدند... امام (رحمه الله) حتی در اوج عصبانیت هرگز بیاحترامی و اسائه ادب نمیکردند. (امام در هنگام ناهار یا شام) غذا را شروع نمیکردند؛ به بچهها هم میگفتند: صبر کنید تا خانم بیایند... حضرت امام [کارهای خانه] جارو کردن و ظرف شستن و حتی شستن روسری بچه خودمان را وظیفه من نمیدانستند و اگر به جهت نیاز گاهی به این کارها دست میزدم، ناراحت میشدند و آن را به حساب نوعی اجحاف نسبت به من میگذاشتند. حتی وقتی وارد اتاق میشدم، به من نمیگفتند: در را پشت سرتان ببندید صبر میکردند تا بنشینم و بعد خودشان بلند میشدند و در را میبستند... امام در مسایل خصوصی زندگی من دخالت نمیکردند... هر طوری که دوست داشتم، زندگی میکردم. به رفت و آمد با دوستانم کاری نداشتند...
به احمد جان خیلی سفارش (مرا) کردند. به او گفتند: خیلی مواظب [مادرت] باش. من نتوانستم تلافی کنم و تو تلافی کن.
خانم فریده مصطفوی، دختر امام تأکید میکند: هیچ وقت ما ندیدیم ایشان [امام] به خانم بگویند فلان کار را انجام بده و یا حتی یک چای برای من بریز... خیلی به ایشان [مادرم] اظهار محبت و علاقه میکردند و مفید بودند این اظهار محبت و علاقه را جلوی فرزندان هم علنی کنند. امام احترام فوق العاده برای خانم قائل بودند... در طول شصت سال زندگی، هیچ وقت یک لیوان آب از خانم نخواستند... در شرایط سخت روزهای آخر، هر وقت چشم باز میکردند، اگر قادر به صحبت بودند، میگفتند: خانم چطورند؟... اگر روزی خانم غذا را تهیه میکردند، هر چقدر هم که بد میشد، کسی حق اعتراض نداشت و امام از آن غذا تعریف میکردند. امام به ما میگفتند: هیچکس مادر شما نمیشود(650).
اشعار :
چراغ خانه
چراغ خانه مرد خدا و زن بچه است - ترا که نیست زن و بچه خانه روشن نیست
برو که خانه برخسار زن بیارائی - چنار زنی که خود آرای بام و برزن نیست
بخانهه داری خود هرگز انتخاب مکن - زنی که خانه نگهدار و پاکدامن نیست
نکات :
طاغوتها، نظام خانواده و تربیت فرزندان را نابود میکنند.
در گفتگو درباره مسائل زناشویی خانواده، عفت کلام را مراعات کنید.
رعایت حقوق خانواده و خویشاوندان، لازمه تقواست.
حل مشکلات خانواده و داشتن حلم و حوصله، برای سعادت فرزندان، بهتر از جدایی و طلاق است.
آزادیهای جنسی در دید اول، نوعی لذت و کامجویی است، لیکن با توجه به عوارض فردی و اجتماعی آنها، بزرگترین سقوط و انحراف است.
بیبند و باری، جسم را ذوب، فکر را مشغول، اموال را تباه و اطمینان را سلب میکند. میل به تشکیل خانواده را از بین میبرد، فرزندان نامشروع به جامعه تحویل میدهد، امراض مقاربتی و روانی به ارمغان میآورد و در یککلمه، آزادی جنسی، بزرگترین اسارتها را به دنبال دارد.
بنیان خانواده بر تقواست و مراعات آن بر همه لازم است.
در مسائل خانواده، مرحله اول اصلاح خود زوجین، بدون دخالت دیگران است. اگر نشد، دیگران دخالت کنند.
حق خانواده بیش از حق شخصی زن یا مرد است. به خاطر حفظ خانواده، باید از حق شخصی گذشت.
رمز تزلزل بسیاری از خانوادها، تنگ نظری و بخل و حرصی است که انسان را احاطه کرده است.
در اسلام، برای خانواده بنبست نیست، (بر خلاف مسیحیت فعلی،) اگر عفو، صلح و اجرای حدود و هشدارها کارساز نبود، طلاق وجود دارد.
با پیدایش گره در زندگی، نباید مأیوس شد. بلکه مسیر را باید عوض کرد. یکی از مصادیق سرزمین پاک را که محصول پاک میدهد، خانواده پاک است. گوهر پاک بباید که شود قابل فیض - و رنه هر سنگ و گلی لؤلؤ و مرجان نشود .
ازدواج، دارای خصوصیات و آثاری است که در لواط و زنا وجود ندارد، از جمله: 1- مودت و رحمت و انس. 2- تشکیل نظام خانواده. 3- فرزند و بقای نسل. 4- همخوانی با فطرت و انسانیت.
علم و هدایت و لیاقت یک فرد علاوه بر خود او برای خانواده و خویشاوندان او نیز نعمت و موهبت الهی است. علیک و علی آل یعقوب
رعایت سلسله مراتب و موقعیت سنی در خانواده و جامعه لازم است.
برادران و اعضای یک خانواده، باید بدانند شیطان به دنبال اختلاف میان آنهاست. من بعد أن نزع الشیطان بینی و بین اخوتی
بارها در قرآن آمده است که افراد صالح یک خانواده، در بهشت نیز در کنار هم خواهند بود و از مصاحبت یکدیگر لذت خواهند برد.
خانواده بهشتی، خانوادهای است که بین اعضای آن همبستگی و صمیمیت در مسیر حق باشد.
یکی از راههای تربیت، توجه دادن افراد به نیکی و فضیلت نیاکان و خانواده است.
از والدین و خانواده صالح، جز فرزند صالح انتظار نیست.
صالح بودن پدر و مادر و خانواده در رفتار و کردار فرزند مؤثر است.
سفارش به نماز و زکات، از وظایف پدر خانواده است.
مرد، متکفل تأمین رفاه خانواده خویش است.
مرد نسبت به سرنوشت فکری و دینی خانواده خود مسئول است و تنها رعایت امور مادی آنان کافی نیست.
یکی از مهمترین زمینههای امر به معروف، خانواده و نزدیکان انسان است.
اولین مرحله تربیت، کانون خانواده است.
فرمان به نماز از میان سایر واجبات، رمز بیمه شدن اعضای خانواده است.
موضوع نماز در خانواده دارای اهمیت خاصی است، باید والدین بر آن اصرار کنند. و أمر أهلک بالصلاه و اصطبر علیها
تشکیل خانواده و داشتن همسر و فرزند و دعا برای بدست آوردن آنها، مورد توجه اسلام است.
نیازمندیهای نوزاد، منحصر در غذا نیست، بلکه او به خانواده و کانون محبت نیز احتیاج دارد.
وقتی پدر و نانآور خانواده از کار میافتد، همه فرزندان حتی دختران نیز مسئول هستند.
روابط حسنه میان والدین و فرزندان و آزادی بیان در خانواده، یک ارزش است.
همه اعضا خانه پیشنهاد بدهند، ولی تصمیم نهایی با سرپرست خانواده است.
قرآن نسبت به تشکیل خانواده و اقدام برای ازدواج، دستور اکید داده و سفارش کرده که از فقر نترسید، اگر تنگ دست باشند، خداوند از فضل و کرم خود، شما را بینیاز خواهد کرد.
هر کس با هر عملی که آرامش و مودت و رحمت خانواده را خدشهدار کند، از مدار الهی خارج در خط شیطان است.
هنگام دسترسی به بیت المال و غنائم، با برخورد قاطع با خانواده و نزدیکان جلو توقع و انتظارات بیمورد دیگران را بگیریم.
خداوند ساده زیستی را برای خانواده رهبران دینی، امری نیک و حسن میداند.
اسلام طرفدار تحکیم بنیاد خانواده است.
احکام الهی برای برقراری عدالت و حفظ حقوق خانواده است، گرچه در دلها توقع چیز دیگری باشد.
احکام خانواده در اسلام، از سرچشمه علم الهی است.
در خانواده گفتگوی پدر با فرزندان، عاطفی و محترمانه باشد.