استعمارگران بعد از قیام تنباکو و فتوای تاریخی آیتالله شیرازی (ره) قدرت و نقش دین و علمای اسلام را در جمیع شئونات جامعه مشاهده کردند و از آن پس، سعی کردند از طریق روشنفکران وابسته سکولاریسم یا تز جدایی دین از سیاست را اجرا نمایند.
به طور مثال میرزا حسین خان سپهسالار - صدر اعظم ناصرالدین شاه - دستور عدم اجرای حکم قصاص را در مجازات اسلامی صادر کرد، روحانیت را از دخالت در امور قضایی منع کرد و با صراحت اعلام داشت:
اعتقاد من درباره حضرات ملاها، بر این است که ایشان را باید در کمال احترام و اکرام نگاه داشت و جمیع اموراتی که به آنها تعلق دارد، از قبیل نماز جماعت و موعظه، به قدری که ضرر به جهت دولت وارد نیاورد و اجرای صیغه عقد و طلاق و حل مسائل شرعیه را به آنها واگذار نمود و به قدر ذرهای در امورات حکومتی آنها را مداخله نداد و ایشان را ابداً واسطه فیمابین دولت و ملت مقرر نکرد.(186)
همچنین در طول تاریخ معاصر ایران از قیام مشروطه گرفته تا پیروزی انقلاب اسلامی، روشنفکران وابسته، خصوصاً روشنفکران لائیک با پیروی و متأثر شدن از این نظریه، نقطه مقابل حاکمیت دینی و علما اسلام بودهاند.
بازرگان یکی از نظریهپردازان جدایی دین از سیاست در قبل و بعد از انقلاب بود، وی اظهار میدارد:
این نظریه که اسلام حاوی بهترین دستورهای اخلاقی و اجتماعی و حکومتی است و برای اصلاح جامعه و رواج عدالت و سعادت در جامعه آمده، نظریهای خام و کودکانه و ایدئولوژی زده است.(187)
در حال حاضر نیز سروش یکی از سرکردگان تفکر سکولاریسم میباشد که شدیداً مورد توجه و تشویق محافل به اصطلاح علمی و آکادمیک میباشد.
وی میگوید:
هیچ الگوی خاصی از ناحیه دین بر هیچ جامعهای تحمیل نمیشود.(188)
در همین خصوص، روزنامه جهان اسلام به نقل از وی نوشت:
وظیفه دین القای حیرانی است و بس. اگر کسی راه بیفتد و به دنیا بگوید: ای دنیا باید جهت آباد کردن دنیایتان از دین، استفاده کنید، این حرف اشتباه محض است.(189)
بنابراین محافل به اصطلاح علمی و آکادمیک و ارتجاع روشنفکری با ترویج این نظریه عملاً حکومت دینی و ولایت فقیه را نشانه گرفتهاند و در حقیقت نظریه پردازان سکولاریسم در دراز مدت براندازی سیاسی نظام را دنبال میکنند.
بیژن حکمت یکی از عناصر ضد انقلاب میگوید:
ما یک جامعه دمکراتیک، دولت دمکراتیک و لائیک میخواهیم و در این هیچ تردیدی نداریم.(190)
تیمرمن نظریه پرداز آمریکایی نیز در همین خصوص میگوید:
ما با رژیمی سروکار داریم که به دلیل مخالفت آن با منافع غرب نمیتوان بار دیگر آن را به جمع رژیمهای دوست راه داد، ما باید در صدد روی کار آوردن یک حکومت دمکراتیک به جای حکومت روحانیت باشیم.(191)
ادوارد شرلی از مقامات سابق سیا و نظریهپرداز آمریکایی نیز معتقد است:
اگر نظام ولایت فقیه در ایران از هم بپاشد، آن وقت میتوان پذیرفت که جمهوری اسلامی تغییر ماهیت داده.(192)