تربیت
Tarbiat.Org

نفوذ و استحاله‏
مرکز غدیر‏‏‏

4-2-1- سکولاریسم در ایران‏

استعمارگران بعد از قیام تنباکو و فتوای تاریخی آیت‏الله شیرازی (ره) قدرت و نقش دین و علمای اسلام را در جمیع شئونات جامعه مشاهده کردند و از آن پس، سعی کردند از طریق روشنفکران وابسته سکولاریسم یا تز جدایی دین از سیاست را اجرا نمایند.
به طور مثال میرزا حسین خان سپهسالار - صدر اعظم ناصرالدین شاه - دستور عدم اجرای حکم قصاص را در مجازات اسلامی صادر کرد، روحانیت را از دخالت در امور قضایی منع کرد و با صراحت اعلام داشت:
اعتقاد من درباره حضرات ملاها، بر این است که ایشان را باید در کمال احترام و اکرام نگاه داشت و جمیع اموراتی که به آنها تعلق دارد، از قبیل نماز جماعت و موعظه، به قدری که ضرر به جهت دولت وارد نیاورد و اجرای صیغه عقد و طلاق و حل مسائل شرعیه را به آنها واگذار نمود و به قدر ذره‏ای در امورات حکومتی آنها را مداخله نداد و ایشان را ابداً واسطه فیمابین دولت و ملت مقرر نکرد.(186)
همچنین در طول تاریخ معاصر ایران از قیام مشروطه گرفته تا پیروزی انقلاب اسلامی، روشنفکران وابسته، خصوصاً روشنفکران لائیک با پیروی و متأثر شدن از این نظریه، نقطه مقابل حاکمیت دینی و علما اسلام بوده‏اند.
بازرگان یکی از نظریه‏پردازان جدایی دین از سیاست در قبل و بعد از انقلاب بود، وی اظهار می‏دارد:
این نظریه که اسلام حاوی بهترین دستورهای اخلاقی و اجتماعی و حکومتی است و برای اصلاح جامعه و رواج عدالت و سعادت در جامعه آمده، نظریه‏ای خام و کودکانه و ایدئولوژی زده است.(187)
در حال حاضر نیز سروش یکی از سرکردگان تفکر سکولاریسم می‏باشد که شدیداً مورد توجه و تشویق محافل به اصطلاح علمی و آکادمیک می‏باشد.
وی می‏گوید:
هیچ الگوی خاصی از ناحیه دین بر هیچ جامعه‏ای تحمیل نمی‏شود.(188)
در همین خصوص، روزنامه جهان اسلام به نقل از وی نوشت:
وظیفه دین القای حیرانی است و بس. اگر کسی راه بیفتد و به دنیا بگوید: ای دنیا باید جهت آباد کردن دنیایتان از دین، استفاده کنید، این حرف اشتباه محض است.(189)
بنابراین محافل به اصطلاح علمی و آکادمیک و ارتجاع روشنفکری با ترویج این نظریه عملاً حکومت دینی و ولایت فقیه را نشانه گرفته‏اند و در حقیقت نظریه پردازان سکولاریسم در دراز مدت براندازی سیاسی نظام را دنبال می‏کنند.
بیژن حکمت یکی از عناصر ضد انقلاب می‏گوید:
ما یک جامعه دمکراتیک، دولت دمکراتیک و لائیک می‏خواهیم و در این هیچ تردیدی نداریم.(190)
تیمرمن نظریه پرداز آمریکایی نیز در همین خصوص می‏گوید:
ما با رژیمی سروکار داریم که به دلیل مخالفت آن با منافع غرب نمی‏توان بار دیگر آن را به جمع رژیم‏های دوست راه داد، ما باید در صدد روی کار آوردن یک حکومت دمکراتیک به جای حکومت روحانیت باشیم.(191)
ادوارد شرلی از مقامات سابق سیا و نظریه‏پرداز آمریکایی نیز معتقد است:
اگر نظام ولایت فقیه در ایران از هم بپاشد، آن وقت می‏توان پذیرفت که جمهوری اسلامی تغییر ماهیت داده.(192)