1 - با توجه به آنچه گذشت، خوف و رجاء دو حالت نفسانی هستند که در هر دو، توجه به آینده ملحوظ است و منشأ پیدایش این دو حالت در انسان میشود با این تفاوت که در یکی انسان، توجه میکند به اینکه ممکن است در آینده متالم و مبتلا و گرفتار به بلاها و عذابهایی شود و از این رو، احساس ناراحت کننده خوف و هراس در روح و جانش وی را به ترک یا انجام کارهائی و امیدارد؛ و در دیگری توجه میکند به اینکه میتواند در آینده متمتع و متنعم و بهرهمند از نعمتهائی شود و از این رو، احساس خوش آیندی در دل او زنده میشود و او را به تلاش و حرکت وا میدارد. و البته، همانطور که گفتیم: گاهی نیز، بخاطر رابطه شدید این حالت با اعتقاد و انتظار، در مطلق انتظار، کاربرد دارد.
2 - از آنجا که انسان معتقد و مؤمن چنین میاندیشد که خداوند میتواند در آینده ما را از نعمتهائی بهرهمند سازد و نیز میتواند ما را حتی از نعمتهای موجود هم محروم کند این اندیشه، منشأ خوف وی از خدا و امید او بخدا میگردد و در حد کاملتر به اینجا میرسد که تنها این خدا است که میتواند در آینده وی را بهرهمند یا بی بهره سازد و این اندیشه سبب میشود تا تنها و تنها از خدا بترسد و تنها دل به او ببندد که این از جمله صفات بارز و برجسته انسان عارف وارسته خداشناس خواهد بود.
3 - خوف و رجاء جزء صفات ضروری است که انسان مصمم به حرکت در مسیر کمال و وارستگی باید واجد آندو باشد و نبود هر کدام در واقع، نقصی در خصائل انسانی و روانی به شمار میآید که تأثیر ناخوشایند خود را بر رفتار وی و نهایتا بر سعادت و معنویت وی خواهد نهاد.
در واقع، خوف و رجاء بمنزله نیروی اجرائی و یا دو بال پرواز و حرکت است که عامل مستقیم تلاشها و جدیتها و رفتارهای انسان میباشد؛ یعنی، میتوان گفت: بطور کلی همه رفتارهای انسان - آثار و جلوههای این دو نیروی گرایشی روانی است اعم از کارهای مادی و معنوی و دنیائی و آخرتی - البته، توجه به این نکته لازم است که متعلق خوف و رجاء یکسان نیست و تناسب درجات متنوع شناخت، عمیقا، متفاوت خواهد بود؛ ولی، آنچه که در این نوشتار، مورد بحث قرار گرفته است، خوف از خدا و قیامت و رجاء نسبت به خدا و قیامت میباشد که هر چه شناخت انسان نسبت به خدا و قیامت عمیقتر باشد خوف و رجاء وی بیشتر خواهد بود. چنانکه خداوند میفرماید: انما یخشی الله من عباده العلماء (تنها علماء از میان بندگان خدا از وی خشیت کنند)، یا چنانکه از معصوم نقل شده من کان بالله اعرف کان من الله اخوف(546) (آنکس که بخدا داناتر باشد از او ترسانتر و پر هراستر باشد.)
از این رو است که آیات و روایات روی این دو حالت تأکید فراوان کردهاند مثل آیه:
تتجا فی جنوبهم عن المضاجع یدعون ربهم خوفا و طمعا و مما رزقناهم ینفقون(547).
(از بسترها کنار کشند و با بیم و امید پروردگار خویش بخوانند و از آنچه روزیشان کردهایم انفاق کنند،)
و روایات هم در این زمینه فراوانست؛ چرا که، این خوف و رجاء است که آشکار و نهان انسان را وادار به تلاش و حرکت و جدیت میکند.
4 - خوف و رجاء باید متعادل باشند. در روایاتی آمده است که اگر خوف و رجاء مؤمن را با هم مقایسه کنند، این دو حالت بطور مساوی در دل او وجود دارد و هیچیک بر دیگری نمیچربد و در آیاتی نیز این دو حالت را در کنار هم و با هم آورده و میگوید:
یحذر الاخرة و یرجور رحمة ربه(548) (از آخرت میترسد و به رحمت پروردگارش دل بسته است،) یدعون ربهم خوفا و طمعا(549). (میخوانند پروردگارشان را با ترس و امید.)
و در روایتی نیز از امام صادق (علیه السلام) آمده است که:
کان ابی (علیه السلام) یقول: انه لیس من عبد مؤمن الا (و) فی قلبه نوران: نور خیفة و نور رجاء، لووزن هذا لم یزد علی هذا و لووزن هذا لم یزد علی هذا(550).
(پدرم که بر او درود باد میگفت: که هیچ بنده مؤمنی نیست جز آنکه در دل او دو نور وجود دارد: یکی نور خوف و هراس و آن دیگر رجاء و امید که هرگاه این را وزن کنند بر آن دیگری نچربد و هرگاه آن دیگری را وزن کنند بر این نچربد.)
5 - خوف و رجاء دو حالت وجودی هستند و هیچیک به معنی نفی دیگری نیست تا دقیقاً، نقطه مقابل آن به شمار آید؛ یعنی، خوف به معنی نبود رجاء و رجاء به معنی نبود خوف نیست؛ بلکه، هر یک از این دو، نقطه مقابل خاص خود را دارد و چنانکه در روایات آمده است نقطه مقابل خوف امن و تجری است و نقطه مقابل رجاء یاس و ناامیدی یا قنوط است که این هر دو از گناهان بزرگ به شمار میروند. مایوس شدن از رحمت خدا که به معنی از دست دادن رجاء است گناه است چنانکه احساس امنیت کامل از عذاب خدا که به معنی نترسیدن و نداشتن خوف از خدا و قیامت است نیز گناه خواهد بود.
البته، نباید غفلت کرد! که گر چه این دو حالت خوف و رجاء از جهت مفهومی نقطه مقابل یکدیگر به صورت متناقضین، که یکی بمعنای نفی دیگری باشد، نیستند؛ ولی، بطور قطع در یکدیگر تأثیر و تأثر دارند و اگر خوف انسان از حال اعتدال و مقدار لازم تجاوز کند مسلما، امید انسان ضعیف میشود و از مقدار لازم، نقصان خواهد یافت چنانکه بر عکس اگر امید و رجاء انسان از حد خود بگذرد حالت خوف در انسان به احساس امنیت و تجری نسبت بخدا و احکام خدا مبدل میشود از اینجاست که در روایت از امام صادق (علیه السلام) آمده که:
ارج الله رجاء لا یجرئک علی معاصیه و خف الله خوفا لا یویسک من رحمته(551).
(امید به خدا بند در حدی که ترا بر نافرمانیش گستاخ نکند و از خدا در هراس باش در حدی که ترا از رحمت او نومید نکند.)
از این رابطه و تأثیر و تأثر، میتوان نتیجه گرفت که گر چه خوف و رجاء دقیقاً مقابل هم نیستند؛ ولی، هر یک از آندو با مقابل آن دیگری نوعی ملازمه دارد.