وقتی انسان گمان داشته باشد که در آینده نعمتی نصیب او خواهد شد که از آن لذت میبرد و بهرهمند میشود از این اندیشه، احساس خوب و حالت مطلوب و شیرینی به وی دست میدهد که ما آنرا رجاء و امید مینامیم.
پس در رجاء و امید نیز همانند خوف دو ویژگی ملحوظ است: یکی توجه به آینده، و از این روی امید ربطی به آنچه گذشته است ندارد جز بلحاظ نتائج بعدی آن.
دوم اینکه منشأ اصلی امید و رجاء نیز لذت و شیرین کامی و راحتی است که برای خود انسان حاصل شود ولی بالعرض این حالت به چیزهای دیگری هم نسبت داده میشود.
فیالمثل: یک وقت توجه میکند به نعمتی که باعث لذت و راحتی انسان خواهد شد و به آن نعمت دل میبندد و امیدوار میشود، و یک توجه میکند به کسی که این نعمت را به وی میدهد و امیدش به او است، یا توجه میکند به زمانی و یا مکانی که از آن نعمت بهرهمند خواهد شد، در این صورت میتواند رجاء یا امید خود را به آن زمان یا مکان نسبت دهد؛ ولی، آنچه که متعلق اصلی و منشأ نخستین پیدایش این حالت در نفس انسانی است همان التذاذ و تمتعی خواهد بود که برای انسان فراهم میشود یعنی علت آن، درونی و مربوط به خود انسان است.