اکنون، اگر سوال کنند که آیا این ضرر و خسارتی که از جهت ترک وظیفه، متوجه انسان شده جبران شدنی است یا نه؟ در پاسخ میتوان گفت: آری در بعضی از شرایط، جبران پذیر خواهد بود و یا به عبارت دیگر جبران این خسارتها شرایطی دارد و در قرآن چند چیز به عنوان عوامل تکفیر گناه معرفی شدهاند.نظیر:
1. اجتناب از گناهان کبیره که فرموده است:
والذین یجتنبون کبائر الاثم و الفواحش(175).
کسانی که از گناهان بزرگ و بدکاریها کنارهگیری کنند خداوند گناهان کوچک و به اصطلاح صغائرشان را تکفیر میکند و مشمول نعمتهای خداوند واقع شده وارد بهشت خواهند شد.
چنانکه در آیه دیگری فرموده است:
ان تجتنبوا کبائر ما تنهون عنه نکفر سیئاتکم(176).
(اگر از گناهان بزرگی که از آن منع شدهاید کنارهگیری کنید، گناهان (کوچک) شما را محو میکنیم.)
2. توبه که خود یک عمل صالح است و موجب بخشش گناهان توبه کننده میشود که میفرماید:
انه من عمل منکم سوء بجهالة ثم تاب من بعده و اصلح فانه غفور رحیم(177).
(پس حتماً چنین است که آن کس از شما که از روی نادانی کار زشتی انجام دهد سپس باز گردد و اصلاح کند پس خداوند بسیار بخشاینده و رحیم است.)
3. شفاعت نسبت به مؤمنی که مرتکب عمل زشتی شود و یا با اینکه قدرت بر عمل داشته است واجبی را ترک کند و بدون توبه یا تکفیر و جبران گناه از دنیا برود؛ ولی، واجد شرایط شفاعت باشد که او نیز به وسیله شفاعت آمرزش مییابد و وارد بهشت میشود و اگر شرایط شفاعت را نداشته باشد باز هم میتواند به لطف خداوند امیدوار باشد که شاید به گونهای مثلاً به خاطر استضعاف، مورد مواخذه خداوند قرار نگیرد که خداوند میفرماید:
و آخرون مرجون لامر الله یعذبهم و اما یتوب علیهم و الله علیم حکیم(178).
(و دیگرانی هستند که محول به فرمان خدا شدهاند یا عذابشان کند یا ببخشدشان که خداوند دانا و حکیم است.)
از آنچه گذشت میتوان این حقیقت را دریافت که: آیات مربوط به ایمان در مقام فرموله کردن دقیق شرایط سعادت انسان نیستند؛ بلکه،صرفاً، میخواهند اهمیت ایمان و عمل صالح را بیان کنند و با توجه به آیات دیگر مجموعاً، چنین بدست میآید که عامل اصلی سعادت ایمان است و ایمان چنانکه جمله الایمان عمل کله. (ایمان همهاش عمل است.) در بعضی روایات نیز(179) احتمالاً، دلالت دارد - به نوبه خود یک عمل قلبی خواهد بود. البته، به احتمال دیگری شاید مفهوم روایت فوق این باشد که ایمان، مستلزم عمل است و شخص مؤمن باید همه اعمالی را که ایمان فرمان میدهد انجام دهد؛ ولی، به هر حال، لسان روایت، لسان اقتضا است و گاهی هم، بدون آنکه ضرری به سعادت انسان بزند، از عمل صالح انفکاک پیدا میکند.