تربیت
Tarbiat.Org

استخاره و کیفیت آن
مرکز غدیر‏‏‏

خاتمه در بیان بعضی از امور نادره است‏

و در آن چند فائده است:
اول: به خط شیخ سعید شهید، محمد بن مکی (حشره اللَّه تعالی مع الشهداء الاولین)، دیدم که هرگاه شخصی در چاره امری متحیر باشد و نداند چه باید کرد، عمل کند به این خبر که در کتاب محمد بن جریر طبری که مسمی است به کتاب الاداب الحمیدة دیدم که روح بن الحارث، از پدرش، از جدش روایت کرده است که فرزندان خود را وصیت کرد و گفت:
هرگاه امر عظیمی احدی از شما را روی دهد، یا حادثه باعث غم او گردد، باید که با وضو بخوابد در فراش و لحاف طاهری و تنها بخوابد، و پهلوی زنی نخوابد، و در وقت خوابیدن ، سوره والشمس و اللیل هر یک را هفت مرتبه بخواند، پس بگوید اللّهمّ اجعل لی من أمری هذا فرجاً و بخوابد، پس شخصی به خواب او می‏آید در شب اول یا سوم یا پنجم، و گمان دارم که هفتم را نیز گفت، و به او می‏گوید که فرج از این غم و دلگیری و الم در چه چیز است.
انس که راوی حدیث است گفت: مرا دردی عارض شد و علاجش را ندانستم، پس این عمل را به جا آوردم، و چون به خواب رفتم دیدم دو کس نزدیک من پیدا شدند، و یکی نزد سر من نشست و دیگری نزد پاهای من، پس یکی به دیگری گفت: تمام بدنش را دست بمال و احساس مرض بکن، پس چون دستش به موضعی از سر من رسید گفت: در این جا حجامت کن و متراش و سریشمی یا چیزی بر آن بمالد که بچسبد، پس به من گفت: او یا هر دو که ضم کن با آن انجیر و زیتون را، چون بیدار شدم همان موضع را حجامت کردم و صحت یافتم، و جماعت بسیاری را تعلیم کردم و به عمل آوردند و شفا یافتند(123).
و شیخ طبرسی (رحمه اللَّه) نیز در مکارم الاخلاق روایت کرده است که هر که را امری عارض شود که موجب همّ او گردد و خواهد چاره خود را در آن کار بداند، باید که در وقت خواب سوره والشمس و سوره واللیل هر یک را هفت مرتبه بخواند، تا آن که در خواب مردی را ببیند که چاره او را تعلیم او نماید(124).
و شیخ مفید (قدس اللَّه روحه) در کتاب اختصاص از حضرت امام موسی (علیه السلام) به سند معتبر روایت کرده است کههر که را به سوی خدا حاجتی باشد و خواهد که ما را در خواب ببیند و جای خود را در آخرت بداند در سه شب با غسل بخوابد و با خدا مناجات کند و به ما متوسل شود و ما را در درگاه خدا شفیع گرداند، تا آن که ما را در خواب ببیند و به جاجت خود برسد(125).
و شیخ محمد بن هارون تلعکبری (رحمه اللَّه) در کتاب مجموع الدعوات روایت کرده است که هر که خواهد حضرت رسالت پناه (صلی اللَّه علیه و آله) را در خواب ببیند در شب جمعه بعد از نماز مغرب مشغول نوافل گردد، و با کسی سخن نگوید تا نماز خفتن را به جا آورد، و بعد از آن دو رکعت نماز بکند، و در هر رکعت بعد از سوره حمد سه مرتبه سوره قل هو اللَّه أحد بخواند، پس دو رکعت دیگر نماز بکند، و در هر رکعت بعد از حمد هفت مرتبه سوره قل هواللَّه أحد بخواند.
و بعد از سلام نماز به سجده رود و صلوات بر محمد و آل محمد، هفت مرتبه بفرستد و هفت مرتبه بگوید: سبحان اللَّه و الحمدللَّه و لا اله الاّ اللَّه و اللَّه اکبر و لاحول و لاقوة الاّ باللَّه پس سر از سجده بردارد و درست بنشیند و دستها را بلند کند و بگوید: یا حیّ یا قیوم یا ذالجلال و الاکرام یا اله الاولین و الاخرین یا رحمن الدنیا و الاخرة و رحیمهما یا ربّ یا ربّ
پس برخیزد و دستها را بلند کند و بگوید: یا ربّ یا ربّ یا ربّ، یا عظیم الجلال یا عظیم الجلال یا عظیم الجلال، یا بدیع الکمال، یا کریم الفعال، یا کثیر النّوال، یا دائم الافضال، یا کبیر، یا متعال، یا اول بلا مثال، یا قیّوم بغیر زوال، یا واحد بلا انتقال، یا شدید المحال، یا رازق الخلائق علی کلّ حال، أرنی وجه حبیبی و حبیبک محمد صلّی اللَّه علیه و آله منامی، یا ذاالجلال و الاکرام پس رو به قبله بخوابد بر دست راست و مشغول صلوات بر محمد و آل محمد باشد تا به خواب رود، که انشاء اللَّه آن حضرت را در خواب می‏بیند(126).
مؤلف گوید: که در کتاب بحارالانوار روایت اول را بطریق دیگر مسبوطتر از آنچه مذکور شد روایت کرده‏ام (127) و در این رساله به مناسبت مذکور شد.
دوم: از اخبار سابقه معلوم شد که عمده در استخاره آن است که آدمی در امور دنیا و آخرت اعتماد بر عقل ناقص خود نکند، و باید که در جمیع امور توکل بر جناب مقدس الهی کند، و معترف باشد که من بنده عاجز جاهل ضعیفم و خداوند کریم رحیم عالم قادر مهربانی دارم که اعرف است به مصالح من از من و از جمیع مخلوقات، و امور خود را به او گذاشته‏ام و خیر خود را از او می‏طلبم.
پس توسل نماید به لطف و مرحمت خداوند کریم با غسل و نماز و دعاها که در ابواب سابقه گذشت، پس شروع کند در آن کار و آنچه روی دهد به آن راضی باشد و خیر خود را در آن بداند هر چند موافق خواهش او نباشد.
و بعد از آن استخاره با دل خود است چنانچه گذشت. و بعد از آن مشورت کردن با مؤمنان است. و بعد از آن استخاره به رقاع و بنادق است، یا تفأل به قرآن مجید یا به تسبیح. و ظاهراً همه خوب است، اگر چه بعضی از علما صور اخیره را منع کرده‏اند چنانچه سابقاً مذکور شد.
اما ظاهر آن است که غیر استخاره مطلقه که در باب اول ذکر کردیم در جایی صورت دارد که ترددی در آن باشد، نه در امری که خیریت آن ظاهراً بر آدمی معلوم باشد و ترددی در آن نداشته باشد، و نه در امور مستحبه و راجحه که خوبی آن شرعاً معلوم باشد، مگر آن که ترددی در انواع آن داشته باشد، و در امور واجبه مطلقه استخاره کردن صورت ندارد بلکه مشروع نیست، و همچنین در امر حرام استخاره جائز نیست، اما استخاره مطلقه در همه امور خوب است، مگر در امر حرام که در آن جا مطلقا استخاره مشروع نیست.
چنانچه شیخ مفید (علیه الرحمة والرضوان) در جواب مسائل عزیة فرموده است: که هرگاه بنده مؤمن را دو امر در خاطر خطور کند از مصالح دنیای او که در آنها متردد باشد، مانند سفر کردن و اقامت نمودن یا نکاح کردن یا برده خریدن و امثال اینها، سنت است که بدون استخاره متوجه آن اعمال نشود، و بعد از استخاره اگر یکی از آنها نزد او ارجح گردد به آن عمل کند، و اگر هیچ یک راجح نشود توکل کند بر خدا و یکی از آنها را به عمل آورد که انشاء اللَّه خیر او در آن است.
و سزاوار نیست استخاره در امری که حق تعالی نهی از آن کرده است، و از برای کردن فعلی واجب استخاره نمی‏باشد، و استخاره در امور مباحه می‏باشد، یا در میان دو امر سنت که هر دو را با هم به عمل نتواند آورد، مانند جهاد سنت و حج سنت. یا آن که مردد باشد میان زیارت دو امام معصوم (علیهم السلام) یا میان صله دو برادر مؤمن که هر دو را نتواند به عمل آورد و از این باب امور(128).
سوم: بعضی از علما دغدغه کرده‏اند در استخاره کردن از برای دیگری، زیرا که در روایاتی که سابقاً مذکور شد در هیچ یک وکالت مذکور نبود.
و سید بن طاووس (رضی اللَّه عنه) تجویز نموده و فرموده است که داخل است در عمومات قضای حوائج مؤمنان(129).
و ایضاً ممکن است که استخاره کننده این را حاجت خود قرار دهد و قصد کند که به او بگویم بکن خوب است یا نه، و اگر چه عمومات وکالت دور نیست که شامل استخاره باشد، اما احوط آن است که صاحب حاجت خود متوجه استخاره شود، زیرا که هر که اضطرارش بیشتر است توسل او به جناب مقدس الهی بیشتر می‏باشد. و اگر فعل غیر در این باب قائم مقام فعل او می‏بود می‏بایست با این احادیث بسیار که در این باب وارد شده است در یک حدیث اشعاری به این بفرمایند.
و ایضاً با آن توجه و التفات و مرحمتی که ائمه ما (صلوات اللَّه علیهم) نسبت به موالی و شیعیان خود داشتند یک مرتبه برای یکی از ایشان استخاره بفرمایند، و با آن گستاخیها و بی آدابیها که فدویان و موالیان ایشان نسبت به جناب ایشان می‏کردند در یک حدیث مذکور شود که یکی از ایشان این استدعا از خدمت ایشان کرده باشند.
و یک جهت نوشتن فقیر، این رساله وافیه را این است که برادران ایمانی بر اخبار و اثار ائمه طاهرین و پیشوایان دین (صلوات اللَّه علیهم اجمعین) که در این باب وارد شده مطلع شوند، و کیفیت انواع استخاره را بدانند که به هر نحو که خواهند در حوائخ خود به استخاره متوسل شوند، و در همه امور اعتماد بر پروردگار خود نمایند، و بدانند که خداوند رحیم در فیض خود را بر روی بندگان گناهکار نبسته و همه را در جمیع امور به درگاه خود خوانده و گناه عاصیان را مانع لطف و احسان خود نگردانیده.
ملتمس از عمل کنندگان به این رساله آن که این مجرم عاصی را در حال حیات و بعد از وفات به دعای خیر یاد نمایند، و بر سهو و خطا که لازم غیر معصومین (علیهم السلام) است مؤاخذه ننمایند، و با توزع بال و تشتت احوال و وفور اشغال در چند شب از لیالی ماه مبارک رمضان سنه هزار و صد و چهار هجری نوشته شد.
والحمدللَّه اولاً و آخراً، والصلاة علی سید المرسلین محمد و عترته المقدسین، و لعنة اللَّه علی اعدائهم اجمعین.
و تمام شد استنساخ کتاب با تحقیق و تعلیق و استخراج مصادر احادیث و روایات از کتب منقول از آن بر دست این فقیر عاصی سید مهدی رجائی در روز اول ماه مبارک رمضان سنه هزار و چهار صد و هفت هجری قمری در شهر مقدس قم عش آل محمد و حرم اهل بیت (سلام اللَّه علیهم اجمعین).