بدان که مشورت کردن با برادران مؤمن عاقل، از اهمّ امور است، و تاکید بسیار در آیات و اخبار در آن وارد شده است، چنانچه حق تعالی برای تعلیم سایر بندگان و تألیف قلوب مؤمنان و امتحان منافقان حضرت رسالت پناه (صلی اللَّه علیه و آله) را که صاحب عقل کل بود و خاطر مقدسش اسرار وحی الهی و مشرق انوار الهامات نامتناهی بود خطاب نمود که ... و شاورهم فی الامر فاذا عزمت فتوکّل علی اللَّه انّ اللَّه یحب المتوکلین(69). یعنی: با صحابه، مشورت کن در امر جهاد و غیر آن که اراده مینمایی، پس چون عزم کنی بر آنچه ما بر زبان ایشان جاری میسازیم و به خاطر مقدس تو میاندازیم، پس توکل کن بر خدا و کار خود را به او بگذار و اعتماد بر غیر او مکن، بدرستی که خدا دوست میدارد آنها را که در همه امور بر خداوند خود توکل میکنند.
بدان که امر آن حضرت به مشوره برای تعلیم سایر بندگان و تطییب خاطر مؤمنان و مصالح بسیار، دیگر باز امر فرمود به توکل و اعتماد بر جناب مقدس او، و تفویض امور خود به علم کامل و لطف شامل او، پس با ارتکاب مشورت باید که اعتماد بر آرای خلق نکند و خیر خود را از علام الغیوب طلب کند، تا آنچه خیر اوست حق تعالی بر زبان ایشان جاری گرداند.
و ایضاً در جای دیگر فرموده است و الذین استجابوا لربهم و أقاموا الصلاة و أمرهم شوری بینهم و ممّا رزقناهم ینفقون.(70) پس مدح کرده است جماعتی را که اجابت میکنند پروردگار خود را در هر امری از امور دین که ایشان را به سوی آن میخواند و نماز را برپا میدارند در اوقات فضیلت با شرائط و آداب آن و کار ایشان مشوره است در میان ایشان. یعنی: مستبد به رأی خود نمیباشند، و در هر کار با یکدیگر مشورت میکنند، و از آنچه به ایشان روزی کردهایم
از مال حلال در راه رضای ما انفاق میکنند. و از این آیه کریمه نهایت مبالغه در مشورت ظاهر میشود.
و از حضرت رسول (صلی اللَّه علیه و آله) منقول است که هر که با کسی مشورت کند البته هدایت مییابد به آنچه خیر او در آن است(71).
و در حدیث دیگر فرمود: که یا علی کسی که طلب خیر خود از خدا میکند در کار خود حیران نمیشود، و کسی که در کارها با مردم مشورت میکند پشیمان نمیشود(72).
و از حضرت امیرالمؤمنین (صلوات اللَّه علیه) مروی است که نفس خود را به خطرها میاندازد کسی که مستغنی میشود به رأی خود از رأی دیگران(73).
و سید و برقی و دیگران به سند معتبر از حضرت صادق (علیه السلام) روایت کردهاند که مشورت نمیباشد مگر با چهار حدّ اگر کسی آنها را رعایت کند منتفع میشود، و اگر نکند ضررش بر مشورت کننده زیاده از نفع آن است:
اول: آن که با کسی مشورت کنی که عاقل باشد.
دوم: آن که آزاد و دین دار و صالح باشد.
سوم: آن که دوست و برادر مؤمن باشد.
چهارم: آن که او را بر سرّ خود مطلع گردانی بنحوی که چنانچه تو راز خود میدانی او هم بداند، و اعتماد بر او داشته باشی که افشای راز تو نمیکند نزد مردم.
اما اول: برای آنکه اگر عاقل باشد رأی او بکار تو میآید و رأی احمق به کار نمیآید.
و اما دوم: برای آن که اگر آزاد و دین دار باشد سعی میکند که خیر تو رت بداند و به تو بگوید، و اگر از خدا نترسد پروا ندارد از آن که خیر تو را از تو پنهان کند.
و اما سوم: زیرا که اگر یار و برادر ایمانی نباشد، راز خود را به او نمیتوانی گفت.
و اما چهارم: برای آنکه تا اسرار تو را نداند خیر تو را نمیتواند دانست(74).
مؤلف گوید: که در عبارت حدیث اجمالی هست و حاصل مضمونش آن است که مذکور شد و دور نیست که مراد از آزاد، آزاد مرد خوش اخلاق باشد.
چنانچه به سند معتبر از حسن بن الجهم منقول است که حضرت امام رضا (علیه السلام) فرمود: که عقل پدرم به مرتبهای بود که عقلهای دیگران را به آن نمیتوانست سنجید، و با آن مرتبه از علم و عقل بسیار بود که با یکی از سیاهان غلامان خود مشورت میکرد، میگفتند: با چنین کسی مشورت میکنی؟ جواب میفرمود که بسا باشد که خدا خیر مرا بر زبان او جاری گرداند، پس آنچه آن سیاهان میگفتند از مصالح بساتین و مزارع آن حضرت به آن عمل مینمود(75).
و از حضرت صادق (علیه السلام) منقول است که از حضرت رسول (صلی اللَّه علیه و آله) پرسیدند که حزم و دوراندیشی چیست؟ فرمود: که مشورت کردن با صاحبان عقل و رأی نیک و متابعت ایشان کردن(76).
و در مکارم از حضرت صادق (علیه السلام) روایت کرده است که حضرت رسول خدا (صلی اللَّه علیه و آله) فرمود: که مشورت کردن با عاقل ناصح خیرخواه موجب میمنت و مبارکی و رشد و صلاح و توفیق حق تعالی است، پس هرگاه خیرخواه دانای عاقل رأیی برای تو اختیار کند زنهار و مخالفت او مکن که باعث هلاک تو میگردد(77).
و در حدیث دیگر فرمود: که هیچ معاونتی بهتر از مشورت کردن نیست، و هیچ عقلی بهتر از تدبیر نیست(78).
و از حضرت امیرالمؤمنین (صلوات اللَّه علیه) منقول است که مشورت کن با جماعتی که از خدا ترسند، و دوست دار برادران مؤمن را بقدر پرهیزکاری ایشان، و بپرهیز از زنان بد و از نیکان ایشان در حذرباش، اگر تو را به نیکی امر کنند مخالفت کن ایشان را تا طمع نکنند در آن که موافقت کنی ایشان را در بدیها(79).
و در حدیث دیگر فرمود که من بیزارم از کسی که مسلمانی با او مشورت کند و آنچه خیر او را در آن داند به او نگوید(80).
و از حضرت رسول (صلی اللَّه علیه و آله) مروی است که هر گروهی که با یکدیگر مشورت کنند، و در میان ایشان کسی باشد که نامش محمد یا حامد یا محمود یا احمد باشد و در مشورت ایشان داخل باشد البته آنچه خیر ایشان است بر ایشان ظاهر میشود(81).
و از حضرت صادق (علیه السلام) منقول است که مشورت کن با مردان عاقل پرهیزکار، زیرا که امر نمیکنند تو را مگر به نیکی، و زنهار که مخالفت ایشان مکن که مخالفت دانای پرهیزکار باعث فساد دین و دنیاست(82).
و به سند معتبر از حضرت صادق (علیه السلام) منقول است که اگر خواهی نعمت الهی برای تو مستقیم باشد و مروت و مردی تو کامل و تمام باشد و زندگانی تو نیکو باشد، پس در امور خود با برده و با مردم دنی و دون مشورت مکن(83).
و از حضرت رسول (صلی اللَّه علیه و آله) مروی است که مشورت مکن با جبان و ترسان که راه بدر شد را بر تو تنگ میکند، و بسبب جبنی که دارد راه گشاد را به تو نمینماید، و مشورت مکن با بخیل که مانع میشود تو را از رسیدن به نهایت مقصود خود، و مشورت مکن با کسی که حرص دنیا داشته باشد، زیرا که زینت میدهد برای تو بدترین رأیها را(84).
و به سند معتبر از حضرت صادق (علیه السلام) منقول است که هر که برادر مؤمنش با او مشورت کند و آنچه محض خیر او را در آن داند نگوید حق تعالی عقل و رأیش را از او سلب کند(85).
و در محاسن و معانی الاخبار و فتح الابواب به سندهای معتبر از حضرت صادق (علیه السلام) منقول است که هرگاه یکی از شما کاری را اراده کند با کسی مشورت نکند تا آنکه پیش از آن با خداوند خود مشورت کند. راوی گفت: چگونه با خدا مشورت کند؟ فرمود: که اول از حق تعالی طلب خیر خود بکند، بعد از آن با مؤمنان مشورت کند، تا خدا آنچه خیر در آن است بر زبان ایشان جاری گرداند(86).
و در مکارم از حضرت صادق (علیه السلام) روایت کرده است که هرگاه امری را اراده کنی، پس با کسی مشورت مکنتا با خدا مشورت کنی، پرسیدند که چگونه با پروردگار خود مشورت کند؟ فرمود: که صد مرتبه بگوید أستخیراللَّه پس با مردم مشورت کند تا خدا خیر او را بر زبان هر که خواهد جاری کند(87).
و سید، به سند معتبر از حضرت صادق (علیه السلام) روایت کرده است که چون احدی از شما - یعنی شیعیان - اراده کند که چیزی بخرد یا بفروشد یا داخل امری بشود، پس اول خیر خود را از خدای عزوجل سؤال کند به آن که بگوید:
اللّهمّ انی أرید أمراً، فان کان خیراً لی فی دینی و دنیای و آخرتی و عاجل أمری و آجله فیسّره لی، و ان کان شرّاً لی فی دینی و دنیای فاصرفه عنّی، ربّ اعزم لی علی رشدی و ان کرهته و أبته نفسی
پس با ده نفر از مؤمنان مشورت کند در آن امر که اراده کرده است، و اگر ده کس نیابد با پنج نفر مشورت کند، با هر یک دوبار، و اگر نیابد مگر دو نفر از مؤمنان با هر یک پنج مرتبه مشورت کند، و اگر نیابد مگر یک مرد با او ده نوبت مشورت کند(88).
مؤلف گوید: که اگر صد مرتبه أستخیراللَّه را با این حدیث ضم کند اتم و اکمل خواهد بود انشاءاللَّه تعالی.