یکی از مواقع هولناک قیامت ساعتی است که انسان از قبر خود بیرون میآید و این ساعت یکی از آن سه ساعتی است که سختترین ساعات و وحشتناکترین آنها برای فرزندان آدم است.
حق تعالی در سوره معارج فرمود: فذرهم یخوضوا و یلعبوا - الی آخر السورة(15)؛ یعنی ایشان که در باطل خود فرو رفتهاند بحال خود واگذار تا بازی کنند و روز خود را ملاقات کنند روزی که از آنها دعوت شده و روزی که از قبرهای خود با شتاب بیرون میآیند. تا بسوی پرچمی که بر افراشته شده بسرعت روان شوند، چنانکه لشکر پراکنده که علم را برپا ببینند به جانب آن شتاب کنان میروند، در حالیکه چشمانشان فرو افتاده که نمیتوانند از هول نظر کنند، و خواری بر ایشان چیره شده و این است آن روزیکه وعده داده میشدند.
از ابن مسعود روایت شده که گفت: من در خدمت حضرت امیرالمؤمنین (ع) نشسته بودم که آن جناب فرمود: همانا در قیامت پنجاه موقف است هر موقفی هزار سال؛ موقف اول بیرون آمدن از قبر است که هزار سال با بدن برهنه و پای برهنه با حال گرسنگی و تشنگی در جائی نگهداری میشوند، پس هر که از قبر خود با ایمان بخدا و به بهشت و دوزخ و بعث و حساب و قیامت بیرون آید و بخدا و پیامبر اقرار کند از تشنگی و گرسنگی نجات خواهد یافت.
و حضرت امیرالمؤمنین (ع) در نهج البلاغه فرموده: و ذلک یوم یجمع الله فیه الاولین و الآخرین لنقاش الحساب و جزاء الاعمال خضوعاً قیاماً قد الجمهم العرق و رجفت بهم الأرض و احسنهم حالاً من وجد لقدمیه موضعاً و لنفسه متسعاً(16)
روزی که خداوند خلق اول و آخرین را برای رسیدگی به حساب و اعمالشان در یک جا جمع فرماید و حال مردم در آن روز به این نحو است که خاضع و فروتن ایستادهاند، و عرقهای ایشان تا دهنهای ایشان رسیده و زمین ایشان را به سختی و شدت میجنباند و از میان مردم حال آن کسی خوب است که برای قدمهای او جایی باشد و به قدر کافی توان نفس کشیدن را داشته باشد.
و شیخ کلینی از حضرت صادق (ع) روایت کرده که مثل مردم هنگام ایستادن در روز قیامت مانند تیر است در ترکش؛ یعنی همچنانکه تیرها را دسته کرده در ترکش جای میدهند به حدی که از تنگی تکان نمیخورند، همین طور جای آدمی در آن روز به حدی تنگ است که توان حرکت از جای خود ندارد.
و بالجمله این موقف، موقفی عظیم و شایسته است. در اینجا مطالبی را پیرامون اشخاصی که از قبر بیرون میآیند بیان میکنیم.
1- شیخ صدوق روایت کرده از ابن عباس از حضرت رسول صلی الله علیه و آله که آن حضرت فرمود: کسی که در ولایت و امامت علی شک دارد روز قیامت در حالی برانگیخته میشود که در گردنش طوقی از آتش باشد که دارای سیصد شعبه است که بر هر شعبهای از آن، شیطانی باشد که روترش کند در روی او و آب دهن افکند در صورت او.(17)
2- شیخ کلینی از حضرت امام محمد باقر (ع) روایت کرده که خداوند تبارک و تعالی روز قیامت مردمانی را از قبرهایشان برمیانگیزد که دستهایشان به گردنهایشان بسته شده بحدی که توان کوچکترین چیزی را ندارند و فرشتگان با ملامت و سرزنش به آنها میگویند اینها مردمی هستند که حق خداوند را در اموالشان ندادند.
3- شیخ صدوق از حضرت رسول صلی الله علیه و آله در حدیث طولانی روایت کرده که هر کس بین دو نفر نمامی و سخن چینی کند خداوند در قبر آتشی بر او مسلط میسازد که بسوزاند او را تا روز قیامت؛ پس چون از قبر خود بیرون آید مسلط فرماید حق تعالی بر او چهار مار سیاه بزرگی که گوشت او را با دندان بکند تا داخل جهنم شود.(18)
4- و نیز از آن حضرت روایت کرده که هر چشم خود را از نگاه کردن به زن نامحرم پر کند حق تعالی او را روز قیامت در حالی محشور میسازد که او را به میخهای آتشین کشیده باشند و سپس امر شود که او را به سمت آتش برند.
5 - و نیز از آن حضرت صلوات الله علیه روایت کرده که فرمود: خداوند روز قیامت شرابخوار را با روی سیاه و چشمهای کبود و دهان کج محشور میگرداند در حالی که آب از دهانش میریزد و زبان او را از قفایش بیرون کردهاند.
و در علم الیقین محدث فیض است که روایت شده در صحیح که شارب الخمر محشور میشود روز قیامت در حالی که کوزهای در گردنش است و قدح در دستش و بویش گندیدهتر است از هر مرداری که بر زمین است، لعنت میکند او را هر که میگذرد بر او از خلایق.(19)
6- شیخ صدوق از حضرت رسول صلی الله علیه و آله روایت کرده که فرمود: روز قیامت شخص دو رو و دو رنگ را میآورند در حالی که زبانش از پشت سرش بیرون آمده و زبان دیگر از جلو رویش در حالی آتش از دهانش شعلهور است و میگویند این مجازات دو روئی و دو زبانی است.
و بدان که چیزهایی که برای این موقف سودمند است، بسیار است و ما به چند نمونه از آن اشاره میکنیم:
1- در حدیثی وارد شده که هر که جنازهای را تشییع کند، حق تعالی بر او ملائکهای موکل فرماید که با ایشان رایاتی باشد و تشییع کنند او را از قبرش تا محشرش.
2- شیخ صدوق از حضرت صادق (ع) روایت کرده که هر کس از مؤمنی اندوهی را برطرف کند، حق تعالی بر طرف کند از او اندوههای آخرت را و بیرون آید از قبر خود در حالیکه دلش خنک و سرد باشد.
3- شیخ کلینی و صدوق از سُدیر صیرفی روایت کردهاند در خبر طولانی که گفت: حضرت صادق (ع) فرمود: که چون حق تعالی مؤمن را از قبرش بیرون آورد، بیرون شود با او مثالی یعنی قالبی و کالبدی که پیش روی او باشد، پس مؤمن هر چه بیند، هولی از هولهای روز قیامت، آن مثال به او میگوید: اندوهناک مشو و مترس و مژده باد تو را به سرور و کرامت از حق تعالی. و پیوسته او را بشارت دهد تا در مقام حساب؛ پس حق تعالی حساب آسانی از او بگیرد و او را به بهشت فرمان دهد و آن مثال در جلو او باشد.
پس مؤمن به او گوید: خدا رحمت کند تو را خوب رفیقی برای من بودی؛ از قبر با من بیرون آمدی و پیوسته مرا به سرور و کرامت از حق تعالی بشارت دادی تا دیدم من آن را. پس تو کیستی؟ گوید: من آن سرور و شادی هستم که بر قلب برادر مؤمن خود در دنیا وارد کردی؛ حق تعالی مرا خلق فرموده تا تو را بشارت دهم.
4- و نیز شیخ کلینی از حضرت صادق (ع) روایت کرده که فرمود: هر که برادر مؤمن خود را لباس زمستانی یا تابستانی بپوشاند، و آنکه بر او سختیهای مرگ را آسان کند، و گشاد کند قبر او را و آنکه وقتی که از قبر خود بیرون آید فرشتگان را با مژده ملاقات کند؛ یعنی ملائکه او را بشارت دهند و اشاره به همین است آیه شریفه: و تتلقیهم الملائکه هذا یومکم الذی کنتم توعدون.
5- سید بن طاووس در کتاب اقبال از حضرت رسول صلی الله علیه و آله روایت کرده که هر کسی که در ماه شعبان هزار مرتبه بگوید: لا اله الا الله و لا نعبد الا ایاه مخلصین له الدین و لو کره المشرکون حق تعالی برای او عبادت سال را بنویسد و گناه او را محو کند و روز قیامت از قبرش بیرون بیاید در حالی که چهرهاش مانند ماه شب چهارده درخشان باشد.
6- خواندن دعای جوشن کبیر در اول ماه رمضان است.
شایسته است که ما در اینجا چیزی که مناسب مقام است نقل کنیم: شیخ اجل امین الدین طبرسی (رحمه الله علیه) در مجمع البیان از براء بن عازب نقل کرده که معاذ بن جبل نشسته بود نزدیک حضرت رسول صلی الله علیه و آله در منزل ابیایوب انصاری. پس معاذ گفت: یا رسول الله خبر ده مرا از قول حق تعالی یوم ینفخ فی الصور فتأتون افواجاً(20) یعنی روزی که دمیده شود در صور پس فوج فوج بیائید. حضرت فرمود: ای معاذ سؤال کردی از امر عظیمی، بعد فرمود: ده صنف از امت من متفرق و پراکنده محشور میشوند که خداوند ایشان را از مسلمانان جدا کرده و تغییر صورتشان را به این صورتها تغییر داده است بعضی به صورت بوزینه باشند، بعضی به صورت خوکها، بعضی نگونسار باشند، به این طریق که پاهایشان از بالا و صوتهایشان از زیر و ایشان را با صورتهایشان به محشر بکشند، بعضی کور باشند که رفت و آمد کنند، بعضی کران و گنگان باشند که چیزی نفهمند، بعضی زبانهایشان بمکند در حالی که چرک و خون از دهانشان جاری باشد بعضی با دستها و پاهای بریده محشور شوند، بعضی به تنههای درخت آتشین آویخته باشند بعضی از مردار، گندیدهتر باشند بعضی پوشیده باشند از قطران که تمام اندام ایشان را گرفته و پیراهنها به پوستهای ایشان چسبیده باشد پس آنهائی که به صورت بوزینهاند اشخاصی هستند که سخن چینی و نمامی میکردند. و آنهائی که به صورت خوکها باشند کسبهای حرام داشتند و اما آنان که نگونسارند پس خورندگان ربا میباشند. و آنان که کورند کسانیاند که با ستم داوری کردهاند و آنان که کر و گنگ میباشند اشخاصی هستند که دچار عجب و خودبینیاند آنان که زبانهایشان را میمکند علما و قاضیانند که اعمالشان مخالف با گفتارشان میباشد و آنان که دستها و پاهایشان بریده شده کسانیاند که همسایگان خود را آزار دادهاند و آنان که به دار آتشین آویخته شدهاند کسانی هستند که سعایت و سخن چینی میکنند و آنان که از مردار گندیدهترند اشخاصیاند که حق خدا را که در اموالشان بوده ندادهاند و آنان که جبههائی از قطران بر تن دارند مردم خودخواه و مغرورند.