یکی از منازل هولناک آخرت، قیامت است که هولش عظیم، بلکه از هر هول اعظم و فزعش فزع اکبر است و خداوند در وصف آن میفرماید: ثقلت فی السموات و الارض لا تأتیکم الا بغتة سنگین و گران و عظیم است قیامت از حیث شدائد و هولهای آن، در آسمانها و زمین یعنی بر اهل آنها از ملائکه و جن و انس، نیاید شما را مگر ناگهان.
قطب راوندی از حضرت صادق (ع) روایت کرده که حضرت عیسی (ع) از جبرئیل پرسید: کی قیامت بر پا خواهد شد؟ جبرئیل چون اسم قیامت شنید به لرزه افتاد و غش کرد؛ پس چون به حال آمد گفت یا روح الله، مسئول به امر قیامت اعلم از سائل نیست، سپس آیه شریفه را که ذکر شد خواند.
و شیخ جلیل علی بن ابراهیم قمی (رحمةالله) از حضرت امام محمد باقر (ع) روایت کرده که وقتی حضرت رسول صلی الله علیه و آله نشسته بود و جبرئیل نزد آن حضرت بود که ناگاه نظر جبرئیل به جانب آسمان افتاد و از ترس، رنگش مانند زعفران زرد شد؛ پس خود را به رسول خدا چسبانید و به حضرت پناه برد. پس حضرت رسول به آنجا که جبرئیل نظرش افتاده بود، نظر افکند ملکی را دید که مشرق و مغرب را پر کرده بود. پس آن ملک رو به پیغمبر کرد و گفت یا محمد! من فرستاده خدایم تا تو را خبر دهم که یا پادشاهی را اختیار کنی یا پیامبری را؟ پس حضرت به سوی جبرئیل توجه کرد، دید رنگش به حال اول برگشته و به حال آمده.
جبرئیل عرض کرد: بهتر است که رسول و بنده باشید. پس پیغمبر گفت: میخواهم بنده و رسول باشم. پس آن ملک پای راست را بلند کرد و گذاشت در میان آسمان دنیا و پای چپ را بلند کرد و گذاشت در آسمان دوم، بعد از آن پای راست را گذاشت در آسمان سوم؛ به همین نحو رفت تا آسمان هفتم.
هر آسمان را یک گام خود کرد و هر چه بالا رفت کوچکتر شد تا آنکه به اندازه مرغ کوچکی شد. پس حضرت به جبرئیل فرمود: دیدم طوری ترسیده بودی که رنگت تغییر کرده بود. جبرئیل گفت: یا رسول الله مرا ملامت مفرما. آیا دانستید که این ملک کی بود؟ این اسرافیل حاجب الرب بود و از زمانیکه حق تعالی آسمانها و زمین را خلق فرموده از مکان خود پائین نیامده.
من او را دیدم که به سوی زمین میآید، گمان کردم که برای بر پا کردن قیامت آمده است پس از ترس قیامت، رنگم چنان تغییر کرد که مشاهده فرمودید. پس چون دیدم که برای امر قیامت نیامده بلکه حق تعالی چون شما را برگزیده و به خاطر عظمت شما او را به نزد شما فرستاده، رنگم به حال اول برگشت و نفسم به سوی من برگشت.
و در روایتی است که نیست ملک مقربی و نه آسمانی و نه زمینی و نه بادی و نه کوهی و نه صحرایی و نه دریائی مگر اینکه بترسند از روز جمعه برای آنکه قیامت در آن بر پا میشود.
فقیر گوید: شاید ترسیدن آسمان و زمین و سایر چیزها که ذکر شد ترسیدن اهل آنها و موکلین آنها باشد چنانچه مفسرین در معنی آیه ثقلت فی السماوات و الارض(13) گفتهاند.
و روایت شده که چون حضرت رسول صلی الله علیه و آله قیامت را ذکر مینمود، صدای آن حضرت شدید و رخسار آن حضرت سرخ میشد.
و شیخ مفید در ارشاد نقل کرده که چون حضرت رسول صلی الله علیه و آله از غزوه تبوک به مدین مراجعت فرمود، عمرو بن معدی کرب به خدمت آنحضرت رسید. حضرت به او فرمود: اسلام بیاور ای عمرو تا خدا تو را از فزع اکبر ایمن گرداند یعنی ترسی که بزرگترین ترسهاست. عمرو گفت: ای محمد صلی الله علیه و آله فزع اکبر کدام است؛ من کسی هستم که نمیترسم.
مؤلف گوید که از این کلام معلوم میشود دلیری و قوت قلب عمرو؛ نقل شده که او از شَجعان نامی روزگار بوده و بسیاری از فتوحات عجم به دست او واقع شده و شمشیر او به صمصامه معروف بود، که با آن، به یک ضربت، پاهای شتر را از هم جدا میکرد.
و عمر بن الخطاب در زمان خلافت خود از او خواهش کرد که آن شمشیر را نشان او دهد، عمرو آن را حاضر کرد. عمر آن را کشید و بر محلی زد که تیزی آنرا امتحان کند ابداً اثر نکرد. عمر آن را دور افکند و گفت: این چیزی نیست. عمرو گفت: ای امیر شما از من شمشیر طلبیدید نه بازویی که آن شمشیر را میزد. عمر از سخن عمرو بدش آمد و او را سرزنش کرد و به قولی او را بزد.
و بالجمله چون عمرو گفت من از فزع اکبر نمیترسم، حضرت رسول صلی الله علیه و آله فرمود: ای عمرو چنین نیست که گمان کردهای؛ همانا صیحهای بلند خواهد شد که میتی نماند مگر آنکه زنده شود و نماند زندهای مگر آنکه بمیرد، مگر آنها که خدا خواسته نمیرند. پس یک صیحه دیگر برایشان زده میشود که همه زنده میشوند و صف میکشند و آسمان شکافته میشود و کوهها متلاشی و پراکنده میشوند و پارهها از آتش جهنم جدا شود و مانند کوهها افکنده شود؛ پس نماند صاحب روحی مگر آنکه دلش کنده شود و گناهش را یاد کند و مشغول به خود شود مگر کسانی که خدا خواسته باشد؛ پس کجایی تو ای عمرو و این؟ عمرو گفت: همانا من میشنوم امری را که عظیم و بزرگ است. و به حدی قیامت هولناک است که اموات و مردگان در عالم برزخ و قبر نیز هول و وحشت آن را دارند به نحوی که بعضی از مردگان که به دعای اولیاء خدا زنده شدهاند موهایشان تمام سفید بوده. سبب سپیدی موی آنها را پرسیدند، گفتند وقتی که ما را به زنده شدن امر کردند گمان کردیم که قیامت بر پا شده و از وحشت و هول قیامت تمامی موهای ما سپید شد.
اینک ما در اینجا چیزهائی که سبب خلاصی از سختیهای قیامت است ذکر میکنیم شاید آن را به کار بندید.
1- روایت شده است که هر که سوره یوسف (ع) را در هر روز یا در هر شب بخواند، روز قیامت که مبعوث میشود جمالش مانند جمال یوسف باشد، و به او فزع و ترسی از روز قیامت نرسد.
و از حضرت امام محمد باقر (ع) مرویست که هر که سوره دخان را در نمازهای فریضه و نافله، بخواند حق تعالی او را در جمله آنهائی که امین و بیترسند مبعوث فرماید.
و از حضرت امام جعفر صادق (ع) مروی است که هر که سوره احقاف را در هر شب یا در هر جمعه بخواند، به او ترسی در دنیا نرسد و حق تعالی او را از ترس روز قیامت ایمن گرداند.
و نیز از آن حضرت منقولست که هر که سوره والعصر را در نمازهای نافله خود بخواند روز قیامت با صورت سفید و روشن مبعوث میشود، و دهانش به خنده گشوده باشد و چشمش روشن باشد تا داخل بهشت شود.
2- شیخ کلینی از حضرت امام جعفر صادق (ع) نقل کرده که حضرت رسول صلی الله علیه و آله فرمود: هر که احترام و تعظیم کند کسی را که در اسلام موی خود را سپید کرده حق تعالی او را از فزع و ترس روز قیامت ایمن گرداند.
3- و نیز از آن حضرت روایت کرده که فرمود: هر که بمیرد در راه مکه، خواه در وقت رفتن باشد یا در وقت برگشتن، از ترس بزرگ روز قیامت ایمن باشد. و شیخ صدوق از آن حضرت روایت کرده که فرمود هر که در یکی از دو حرم، یعنی حرم مکه و حرم مدینه بمیرد خداوند او را از جمله آنهائیکه امین و بیترسند قرار میدهد.
4- شیخ کلینی از حضرت صادق (ع) روایت کرده که فرمود: هر که در حرم مکه معظمه دفن شود از فزع اکبر ایمن گردد.
5- شیخ صدوق از حضرت رسول صلی الله علیه و آله نقل کرده که هر کس از زنا و یا زشتی دیگر به خاطر خداوند بپرهیزد خداوند آتش جهنم را بر او حرام گرداند و او را از ترس بزرگ روز قیامت ایمن گرداند.
6- کسی که نفس اماره را دشمن خویش شمرد خداوند او را از ترس روز قیامت ایمن گرداند.
7- شیخ اجل علی بن ابراهیم قمی از حضرت امام محمد باقر (ع) روایت کرده که هر کس خشم خود را فرو برد خداوند دل او را از امن و ایمان روز قیامت پر گرداند.
8- حق تعالی در سوره نمل فرمود: من جاء بالحسنة فله خیر منها و هم من فزع یومئذ آمنون(14) یعنی هر که آورد در روز قیامت حسنه را پس از برای اوست بهتر از آن و ایشان از فزع آن روز ایمنند. از حضرت امیرالمؤمنین روایت شده که فرمود: حسنه در این آیه، معرفت و ولایت و محبت ما اهل بیت است.
9- شیخ صدوق از حضرت صادق (ع) روایت کرده که فرمود: هر کس که برادر مؤمن اندوهگین و تشنه را کمک کند و اندوهش را از بین ببرد و یا خواستهاش را بر آورده سازد برای او از طرف خداوند هفتاد و دو رحمت است که یکی از آنها را حق تعالی در دنیا به او مرحمت فرماید که با آن زندگی خود را اصلاح نماید و هفتاد و یک رحمت دیگر برای جلوگیری از ترسهای روز قیامت او باشد.
مؤلف گوید که در خصوص قضاء حوائج برادران دینی روایات بسیار نقل شده؛ از جمله از حضرت امام محمد باقر (ع) مروی است که کسی که دنبال کار برادر مسلمان خود برود حق تعالی او را در حمایت هفتاد و پنج هزار فرشته قرار دهد که برای او در هر قدمی حسنهای بنویسد و زشتی را از او بردارد و درجه بالاتر را به او دهد. و چون فارغ شود از حاجت او بنویسد برای او اجر کسیکه حج و عمره را بجا آورده باشد. و از حضرت صادق (ع) منقول است که قضاء حاجت مرد مؤمن افضل است از حجّه و حجّه و حجّه و شمرد تا ده حج.
و روایت شده که در بنی اسرائیل هر گاه عابدی به نهایت عبادت میرسید از میان همه عبادات سعی و کوشش در بر آوردن حاجات مردم اختیار میکرد.
و شیخ جلیل، شاذان بن جبرئیل قمی از حضرت رسول صلی الله علیه و آله روایت کرده که حضرت در شب معراج این کلمات را دید که بر در دوم بهشت نوشته شده: لا اله الا الله محمد رسول الله علی ولی الله، از برای هر چیزی حیلهایست و حیله سرور در آخرت چهار خصلت است: دست مالیدن بر سر یتیمان و مهربانی بر بیوه زنان و رفتن پی حاجت مؤمنان و تعهد و پرستاری از فقیران و مسکینان لهذا علما و بزرگان دین خیلی اهتمام در قضاء حوائج مؤمنین داشتند و حکایاتی از ایشان در این باب نقل شده که جای نقلش نیست.
10- شیخ کلینی از حضرت امام رضا (ع) نقل کرده که هر که نزد قبر برادر خود بیابد و دست خود را بر قبر بگذارد و انا انزلناه فی لیلة القدر را هفت مرتبه بخواند خداوند او را از فزع اکبر ایمن گرداند.
(مؤلف گوید که در روایت دیگر است که رو به قبله کند و دست بر روی قبر بگذارد) و این ایمن بودن از ترس بزرگ روز قیامت، ممکن است برای خواننده باشد چنانچه ظاهر خبر است، و محتمل است برای میت باشد چنانچه از بعضی روایات ظاهر میشود.
و این فقیر دیدم در مجموعهای که شیخ اجل افقه، ابو عبدالله محمد بن مکی عاملی معروف به شیخ شهید، به زیارت قبر استاد خود شیخ اجل عالم فخر المحققین نجل آیة الله علامه حلی (رضوان الله علیهم اجمعین) آمد و گفت: نقل میکنم از صاحب این قبر و او نقل کرد از والد ماجدش به سند خود از امام رضا (ع) که هر که زیارت کند قبر برادر مؤمن خود را و بخواند نزد او سوره قدر را و بگوید: اللهم جاف الارض عن جنوبهم و صاعد الیک ارواحهم و زدهم منک رضوانا و أسکن الیهم من رحمتک ما تصل به وحدتهم و تونس وحشتهم، انک علی کل شیء قدیر ایمن شود خواننده و میت از فزع اکبر.
مؤلف گوید که قبر فخر المحققین بنابر آنچه از کلام مجلسی اول در شرح فقیه ظاهر میشود در نجف اشرف است و شاید نزدیک قبر والدش علامه (رحمه الله علیه) در ایوان مطهر باشد.