تربیت
Tarbiat.Org

مقامات العلیه (مختصر معراج السعاده نوشته ملا احمد نراقی)
حاج شیخ عباس قمی (رضوان الله علیه)

31- کفران نعمت‏

صفت سی و یکم، کفران نعمت است، که عبارتست از نشناختن نعمت منعم و شاد نبودن به آن و صرف نکردن آن را در مصرفی که منعم به آن راضی باشد، و کفران نعمت الهی باعث شقاوت آدمی است در عقبی و موجب حرمان و سلب نعمت در دنیا، سعدی گفته که: اجل کاینات از روی ظاهر آدمی است، و اذل موجودات سگ، و باتفاق خردمندان سگ حق‏شناس، به از آدمی ناسپاس.
سگی را لقمه‏ای هرگز فراموش - نگردد گر زنی صد نوبتش سنگ‏
وگر عمری نوازی سفله‏ای را - بکمتر چیزی آید با تو در جنگ‏
شکر
و ضد کفران شکر است، و از برای شکر منعم حقیقی حضرت پروردگار چهار رکن است یکی آنکه جمیع نعمت‏ها را از او بدانی و اگر کسی دیگر با تو نیکی کند چنین دانی که حقتعالی دل او را مسخر کرده که به آن نیکی اقدام نموده و این شکر قلبی است، دوم، به نعمت‏های الهی شاد و خرم شوی نه از راه لذت و کامرانی بلکه از آن راه که بواسطه آنها می‏توان تحصیل رضای منعم نمود، سوم آن است که در دل و زبان حمد الهی را بجا آورد و حمد در دل خیرخواهی مخلوقات است، چهارم آن است که نعمت‏های الهیه را صرف رضا و مقصود او نماید و از آنچه مذکور شد دانسته شد که حقیقت شکر مرکب از چهار امر است. لکن بسا باشد که هر یک را نیز شکر گویند، و شکر افضل منازل راه سعادت است، و سبب رفع بلا و باعث زیادتی نعماء است و به اینجهت امر در ترغیب به آن شده، حقتعالی فرموده اگر شکر کنید البته نعمت شما را زیاد میکنم و وارد شده کسی که چیزی خورد و شکر گذارد اجر او مثل روزه‏دار است، و کسی که بدن او صحیح باشد و شکر کند اجر او مثل اجر مریض صابر است، و کسیکه غنی باشد و شکر کند اجر او مثل فقیر قانع است، و از حضرت صادق (علیه السلام) منقول است که سه چیز است که با وجود آنها هیچ ضرر نمی‏رساند دعاء در وقت اندوه و بلا و استغفار در نزد گناه، و شکر در هنگام نعمت، و طریقه تحصیل شکرگزاری به چند امر است، اول، معرفت و تفکر در صنایع الهیه است، و انواع نعمت‏های ظاهریه و باطنیه، دوم نظر کردن به پست‏تر از خود در امور متعلقه بدنیا، و بالاتر از خود را در امور دین، سوم بنظر درآوردن مردگان و متذکر شدن اینکه نهایت مطلوب ایشان آن است که آنها را بدنیا برگردانند تا در اینجا عمل خیر کنند پس خود را از ایشان فرض کند و چنان تصور نماید که مطلب او برآمده و بدنیا برگشته چهارم آنکه یاد کند آنچه را که بر وی رویداده از مصائب عظیمه و مرض‏های مهلکه که امید نجات در آن نداشته پس خلاصی از این را غنیمت شمرد، پنجم آنکه هر مصیبت و بلائی که بر او وارد می‏شود شکر کند که مصیبتی بالاتر از آن به او نرسید و بر اینکه بلائی به دین او وارد نشد. حافظ:
روزی اگر غمی رسدت تنگدل مباش - رو شکر کن مباد که از بد بتر شود
و بالجمله چون دانستی که یکی از ارکان شکر صرف نعم است در مصرفی که رضای منعم در آن است، پس بنابراین شاکر را لازم است شناختن چیزهائیکه رضای الهی در آن است و دانستن اموری که مکروه و خلاف رضای او می‏باشد تا متمکن از ادای شکر و ترک کفران بوده باشد و راهی که به آن توان جمیع محبوبات و مکروهات الهی را یافت طریقه شرع مقدس است که جمیع آنچه رضای الهی در آن یا خلاف رضای اوست بیان کرده و از اول به واجبات و مستحبات، و از دوم به محرمات و مکروهات تعبیر کرده پس هر که را اطلاع از جمیع احکام شریعت در همه افعال خود نباشد متمکن از اداء حق شکر الهی نیست. و بدانکه: سبب تقصیر اکثر مردم در شکرگزاری حضرت باری، یا کمی معرفت ایشان است به آنکه همه نعمت‏ها از حقتعالی است، یا کمی معرفتشان باقسام نعمت‏ها است یا از جهت جهل ایشان است بحقیقت شکر و گمانشان باینکه حقیقت شکر گفتن الحمدلله یا شکراً لله است یا از راه غفلت و بی‏التفاتی است که بفکر ادای شکر منعم خود نمی‏افتند یا بعضی چیزها را بسبب عموم آن از برای همه کس و الفت و عادت به آن، آن را نعمت نمی‏شمارند چنانکه می‏بینیم که اکثر از شکر نعمت هوا که باعث تنفس و نعمت زمین که محل قرار است غافلند، و همچنین صحت چشم و گوش و سایر اعضای خود را نعمت نمی‏شمارند و اگر ساعتی راه نفسشان قطع شود و بعد براحت افتد یا چشم ایشان کور شود بعد بینا گردد بسا باشد که در مقام شکر آنها برآیند و این از غایت نادانی است، چه شکر چنین کسی موقوف است بر زوال نعمت از او و رسیدن به آن ثانیاً، و حال آنکه نعمت دائمی بشکر کردن سزاوارتر است و کسیکه تأمل کند میداند که نعمت خدا در شربت آبی در حال تشنگی بهتر است از مملکت روی زمین، و ان تعدوا نعمة لله لا تحصوها