تربیت
Tarbiat.Org

مقامات العلیه (مختصر معراج السعاده نوشته ملا احمد نراقی)
حاج شیخ عباس قمی (رضوان الله علیه)

5- کوتاهی در امر به معروف و نهی از منکر

صفت پنجم، کوتاهی و مسامحه در امر بمعروف و نهی از منکر است، و سبب آن یا ضعف نفس است یا طمع مالی و آن از جمله مهلکات است و ضرر آن عام و فساد آن تام است، و در اخبار و آیات مذمت بسیار برای این صفت ذکر شده، و از رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم مروی است که: هیچ قومی نیست که معصیت کند و در میان ایشان کسی باشد که قدرت داشته باشد ایشان را منع کند و نکند مگر اینکه بیم آن است که خدای تعالی فرو گیرد ایشان را بعذابی که از نزد او نازل گردد.
و از حضرت باقر (علیه السلام) مروی است که حق تعالی وحی به شعیب نبی فرستاد که من صد هزار قوم تو را عذاب خواهم کرد، چهل هزار از بدان و شصت هزار از نیکان، عرض کرد پروردگارا نیکان را چرا؟ خطاب رسید بجهت آنکه مماشات و سهل انگاری با اهل معصیت کردند و بغضب من غضبناک نگردیدند، و از حضرت صادق (علیه السلام) منقول است که روزی بطایفه‏ای از اصحاب خود فرمودند که بر من لازم است که بیگناهان شما را به گناهکاران مؤاخذه نمایم و چگونه لازم نباشد و حال آنکه عمل قبیح از مردی از شما بشما می‏رسد، و انکار بر آن نمی‏کنید و از او دوری نمی‏نمائید و اذیت نمی‏رسانید او را تا آنرا ترک کند، و فرمود که: البته بار خواهم کرد گناهان نادانان شما را بر علما و دانایان شما، چه چیز باز می‏دارد شما را که چون از مردی از شما بشما معصیتی برسد بنزد او بیائید و او را سرزنش کنید و پند و نصیحت دهید شخصی عرض کرد که قبول نمی‏کند فرمود: از ایشان دوری کنید، و از نشستن با ایشان اجتناب نمائید، و اخبار بسیار در منع از حضور در مجالس معصیت وارد شده در صورتیکه نهی از معصیت مقدور نشود، و چون حال مسامحه در امر بمعروف و نهی از منکر این باشد خواهی دانست که امر به معصیت و نهی از طاعت چه مفسده و عقاب دارد، و هر که تأمل کند در اخبار و آگاه شود بر تواریخ و حکایات پیشینیان و بلاها و عقوباتی که به ایشان رسیده و ملاحظه عصر خود کند و آنچه در آن حادث شود بعد از شیوع معاصی از ابتلای مردمان به بعضی آفات سمائیه و ارضیه یقین می‏کند که هر عقوبت آسمانی و زمینی از طاعون و وبا و قحط و غلا(153) و کم شدن آبها و نیامدن باران و خشکیدن درختها و تسلط ظالمان و اشرار و قتل و غارت و زلزله و امثال اینها به سبب ترک کردن امر بمعروف و نهی از منکر است.
سعی در امر به معروف و نهی از منکر
ضد این صفت سعی و اجتهاد در امر به معروف و نهی از منکر است که آن اعظم شعار دین و مقصد کلی از بعثت انبیاء و اوصیا و اولیای دین است، و آیات و اخبار بیشمار در مدح و ترغیب آن وارد شده، و از حضرت رسول صلی الله علیه و آله و سلم مروی است که جمیع اعمال حسنه و جهاد در راه خدا نیست در پیش امر به معروف و نهی از منکر مگر مثل جرعه در پیش دریای بی‏پایان. و آنچه از آیات و اخبار مستفاد شده آن است که امر به واجب و نهی از حرام بر هر فردی از افراد مکلفین واجب است. و اما امر به مستحبات و نهی از مکروهات واجب نیست بلکه سنت است و وجوب امر بواجب و نهی از حرام چهار شرط دارد.
اول آنکه شخص آمر و ناهی علم داشته باشد باینکه آن فعل واجب است یا حرام نه آنکه بر او مشتبه باشد، دوم آنکه احتمال اثری در آن بدهد، سوم آنکه متضمن مفسده و ضرری بخود یا بیکی از مسلمانان نباشد، چهارم آنکه از تارک واجب یا فاعل حرام آثار پشیمانی و توبه به ظهور نرسد، و از جمله اموری که در این مقام لازم است آن است که علم بصدور آن بهم رسیده باشد، اما بمحض احتمال یا مظنه تجسس لازم ندارد و در صدد فحص نباید بر آید، و بدانکه سزاوار است از برای صاحب این صفت آن که خوش خلق و صبور و حلیم و قوی النفس باشد و باید طمع در کسی نداشته باشد و خیرخواه مردم و مهربان بایشان باشد و معرفت بتفاوت اخلاق مردم داشته باشد تا با هر کسی بنوعی که مناسب است رفتار نماید و بمکرهای نفس مکاره و کید شیطان بینا و دانا باشد و نیت خود را از برای خدا خالص کند و استعانت و یاری از او جوید. و نیز بدانکه از برای امر به معروف و نهی از منکر چند مرتبه است: اول انکار قلبی، دوم ارشاد و هدایت، سوم اظهار کراهت و تنفر از شخص عاصی و کناره جویی از اوست، چهارم، بزبان منع کردن است به نصیحت اگر مفید نشد به تهدید، اگر نشد بسخنان درشت اگر نشد بدشنام دادن بلفظ جاهل و احمق و نادان و امثال اینها. پنجم باز داشتن او را از معصیت بقهر و تسلط و شکستن آلات لهو و لعب و ریختن شراب و عرق و نحو اینها. ششم به زدن از دست و پا بدون اینکه به قتل و جراحت منتهی شود، هفتم بشمشیر کشیدن و مجروح کردن و کشتن و این مرتبه در نزد اکثر علما موقوف است به اذن امام (علیه السلام) و تفصیل این مقام از وظایف کتب فقهیه است و در اینجا اشاره‏ای به آن شد، والله العالم.(154)