تربیت
Tarbiat.Org

مقامات العلیه (مختصر معراج السعاده نوشته ملا احمد نراقی)
حاج شیخ عباس قمی (رضوان الله علیه)

1- محبت دنیا

صفت اول، محبت دنیای دنیه است که سر هر خطاست، بدانکه دنیا در حق بندگان عبارتست از آنچه پیش از مردن از برای بنده در آن حظی و بهره‏ای و غرضی و لذتی می‏باشد، و آنچه را آدمی در این عالم میل به آن دارد بر دو قسم است: یکی آنکه فایده آن بعد از مردن به او برسد، و غرض از تحصیل آن اثر و ثمره اخروی است مثل علم نافع و عمل صالح که صاحب آن به آن ملتذ می‏شود، و این اگر چه از دنیا است و لکن دنیای مذموم نیست و آنرا از دنیا شمردند به جهت آن است که در آنجا حاصل می‏شود و از این جهت حضرت رسول صلی الله علیه و آله و سلم نماز را از دنیا شمرده و فرموده‏اند حبب الی من دنیاکم ثلاث: الطیب و النساء، و قرة عینی فی الصلوة(114) و همچنین از دنیا حساب نمی‏شود تحصیل آنقدری که در بقاء حیات و معاش عیال و حفظ آبرو ضرور است بلکه از اعمال صالحه است، و مروی است که عبادت هفتاد جزء است، افضل آنها طلب روزی حلال است،(115) و نیز مروی است که: از ما نیست کسی که دنیا را به جهت آخرت ترک کند یا آخرت را بجهت دنیا ترک کند و انبیاء و ائمه علیهم السلام همه به دست خود کار می‏کردند و زراعت و بیل داری و غیره می‏نمودند. و اما قسم دوم که مذموم است آن است که علاقه و گرفتاری و التذاذ آن نه از برای اصلاح آخرت باشد، بلکه بمجرد خواهش نفس باشد که هوی و هوس عبارت از همین لذتها است، و همین علاقه بدنیا است که بیشتر امراض دل مانند ریا و حسد و حقد و عداوت و کبر و حرص و طمع و غیره از آن متولد می‏شود، و همین است که آدمی را از کار آخرت باز می‏دارد، و آیات و اخبار در مذمت دنیا و در بی‏اعتباری و صفات و حالات او زیاده از حد و حصر و احصاء است و ذکر عشری از اعشار آن را این مختصر گنجایش ندارد، و بس است در مذمت او که دشمن خدا و دشمن دوستان و دشمنان خداست.(116) و محبت او سر هر گناهی است، و دوستی او آدمی را کر و کور و لال و ذلیل و بی‏مقدار می‏سازد، و به غدر و مکر و بیوفائی، معروف است، و مثلش مثل آب دریا است که هر چه تشنه از آن می‏نوشد تشنگی او زیاد می‏شود تا او را بکشد، و نیز شبیه است به مار که ظاهرش منقش و نرم است و باطنش پر از زهر قاتل و سم است.
ایمن مشو به عشوه دنیا که این عجوز - مکاره(117) می‏نشیند و محتاله(118) می‏رود
و بدان که مفاسد دنیا بر دو قسم است: دنیایی و آخرتی. اما مفاسد دنیایی آن؛ پس آن زحمت‏ها و سختی‏ها و شدایدی است که اغنیا به آن مبتلا و گرفتارند؛ از ترس و حزن و اندوه و پریشانی حواس و تلخی عیش و زحمت در تحصیل مال و محافظت آن و دفع دزد و ظالم و حاسد از آن.
نقد عمرت ببرد غصه دنیا به گزاف - گر شب و روز در این قصه باطل باشی‏
و اما مفاسد آخرتی آن؛ پس بر سه نوع است. اول آنکه، باعث ارتکاب معاصی می‏گردد؛ زیرا که به واسطه آن قدرت بر معاصی حاصل و وصول به آنها آسان می‏گردد و خردمندان گفته‏اند: زلف خوبان زنجیر پای عقل است و دام مرغ زیرک.
هر که هست از فقیه و پیر و مرید - در زبان آوران پاک نفس‏
چون بدنیای دون فرود آمد - به عسل در بماند همچو مگس‏

نیا زنی است عشوه ده و دلستان ولیک - با کس بسر نمی‏برد او عهد شوهری‏
آبستنی که این همه فرزند زاد و کشت - دیگر که چشم دارد از او مهر مادری؟
و بدانکه: مفاسد دنیا بر دو قسم است. دنیایی، و آخرتی، اما مفاسد دنیایی آن پس آن زحمتها و سختیها و شدائدی است که اغنیاء به آن مبتلا و گرفتارند از ترس و حزن و اندوه و پریشانی حواس و تلخی عیش و زحمت در تحصیل مال و محافظت آن و دفع دزد و ظالم و حاسد از آن‏
نقد عمرت ببرد غصه دنیا بگزاف - گر شب و روز در این قصه باطل باشی‏
دوم آنکه باعث غرق شدن در نعمتها و خوش گذرانیدن می‏شود و صاحب دنیا به آن عادت می‏کند و بسا باشد که از حلال میسر نگردد و پس دست بمال مشتبه دراز می‏کند و بتدریج از آن تجاوز می‏کند و بحرام می‏افتد، و به این سبب بانواع اخلاق رذیله از کذب و نفاق و ریا، و حسد و غیر اینها مبتلا می‏گردد، سوم: آن مفسده‏هایی است که هیچ صاحب مالی از آن خالی نیست، و آن محافظت مال و انجام دادن امور متعلقه به آن است که آدمی را از یاد خدا که روح عبادت است باز می‏دارد.
چو هر ساعت از تو بجائی رود دل - بتنهائی اندر صفائی نبینی‏
گرت مال و جاه است و زرع و تجارت - چو دل با خدایست خلوت نشینی‏
سنایی:
ه بود آن نه دل که اندروی - گاو و خر باشد و ضیاع(119) و عقار(120)
زهد
و ضد محبت دنیا و مال، زهد است که عبارتست از دل برداشتن از دنیا و اکتفاء کردن بقدر ضرورت از برای حفظ بدن، یا عبارت است از پشت کردن بدنیا و رو آوردن بآخرت، و این صفت بالاترین مقام سالکین است، و روایت شده که هر که خواهد خدا او را علم دهد بی‏درس خواندن و هدایت کند بی‏راهنمائی، پس در دنیا زهد ورزد و قطع علاقه دنیا کند، و نیز مروی است که علامت طالب آخرت آن است که دل از رغبت چند روزه دنیای فانیه بردارد، و آگاه باشد که دل برداشتن و زهد هیچ زاهدی در دنیا قسمت او را کم نمی‏کند، و حرص هیچ حریصی بر دنیا آنچه از برای او مقدر شده است زیاد نمی‏کند، پس مغبون کسی است که از نصیب خود در آخرت محروم شود.
بس است در فضیلت زهد که همه انبیاء و اولیاء به این صفت موصوف بلکه اشهر صفات ایشان بوده، و هیچ پیغمبری مبعوث نشده مگر آنکه با زهد بوده و زهد ائمه راشدین و اکابر صحابه و تابعین و بزرگان دین از علماء و صالحین در کتب احادیث و تواریخ مسطور است حتی اینکه بعضی از ایشان بوده‏اند که پنجاه یا شصت سال که مدت حیات ایشان بوده جامه خواب نمی‏افکندند، و دیگی از برای ایشان بر سر آتش ننهادند، بلکه شبها بر پا ایستادند، و رخسارهای خود را بر زمین فرش کردند، آب دیدگانشان جاری، و با قاضی الحاجات در مناجات و زاری بودند، و از برای صفت زهد درجات و مراتب چندی است که مقامش در اینجا نیست.