باسمه تعالی
وجود و سرشت آدمی، آمیزهای از خواهشها و تمایلاتی است که سعادت او در گرو تعدیل و کنترل آنهاست. از دیرباز نهادهای اخلاقی کوشیدهاند تا در چارچوب بایدها و نبایدها به فرزندان آدم بیاموزند که چگونه باشند تا به مقام آدمیت برسند. پندار، گفتار و کردارشان را چگونه بپیرایند تا زمینه سعادت خویش و افراد جامعه را فراهم سازند.
از آغاز آدمی در اندیشه دستیازی به آرمانشهری که در آن انسانها، تمامی ارزشها و حقوقها را پاس بدارند کوشیده است. کاوشهای باستانشناسان از کتیبههایی سخن میگوید که در هزاران سال پیش اصول و حدود اخلاقی را در دل خویش نقش کردهاند تا بشر را از خودکامگی باز دارند. در مکاتب باستانی شرق به حفظ اصول و ارزشهای اخلاقی تاکید شده و در یونان قدیم، سقراط نیکبختی انسانها را در گرو پیروی از عقل و رعایت اصول پنجگانه: حکمت، شجاعت، عفت، عدالت و خداپرستی دانسته است. از دیوجانس، فیلسوف کلبی یونانی، نقل است که: تسلط بر خویشتن آزادی واقعی و کوتاهترین راه به خوشبختی است؛ و ارسطو معتقد بوده است که: زندگی سعادتآمیز و خویشتندار توأم با توجه به اصل اعتدال و میانهروی است.
نیز اصلیترین وظیفه پیامبران بیان و گسترش اصول و ارزشهای اخلاقی بوده است؛ بر همین اساس کتابهای آسمانی مشحون از دعوت به حفظ این ارزشها است؛ و دین اسلام، به عنوان آخرین رهآورد الهی، کاملترین و جامعترین اصول اخلاقی را در پیش روی آدمیان مینهد و به پیامآوری چون رسول گرامی صلی الله علیه و آله خطاب انک لعلی خلق عظیم(1) دارد. پیامبر بزرگ اسلام صلی الله علیه و آله هدف از برانگیختن خویش را هدایت انسانها و بازگردانیدن آنان به سرشت پاک خداییشان میداند و آشکارا گوشزد میکند که: علیکم بمکارم الاخلاق فان الله - عزوجل - بعثنی بها(2) و اینک که چهارده قرن از بعثت آخرین پیامآور الهی میگذرد، نیاز به توجه دادن و بازگشت به ارزشهای انسانی و اخلاقی بیش از هر زمان دیگر محسوس است.
بسیاری از اندیشمندان معاصر این واقعیت را پذیرفتهاند و خطر سقوط ارزشهای اخلاقی را بارها گوشزد کرده و میکنند. در اینجا نقل سخن ویل دورانت، فیلسوف و نویسنده مشهور آمریکایی، به عنوان شاهد مدعا خالی از لطف نیست. او در این باره میگوید:
اکنون زندگانی نامعتدل ما طالب علم اخلاق نوینی است که بر طبیعت انسان و ارزشهای زندگی استوار باشد و تمدنی را که بر اثر فرار خدایان دستخوش انقلاب شده است نجات بخشد.
سپس میپرسد:
این اصول اخلاقی را در کجا جست و جو کنیم که هم موافق تغییرات عصر ما باشد و هم مثل گذشته ما را به مهربانی و فداکاری و حجب و شرافت و افتخار و محبت و جوانمردی سوق دهد.(3)
به دلیل همین اهمیت است که از سدههای آغازین پس از رحلت پیامبر، پرداختن به اخلاق، به عنوان اصلیترین شاخه فلسفه یا حکمت عملی و عالیترین وسیله رشد و تعالی آدمی، سبب شد تا اندیشمندان بزرگ جهان اسلام بر اساس تعالیم برگرفته از قرآن و حدیث به تدوین و گسترش اصول اخلاق اسلامی بپردازند. پیآمد این تلاش صدها اثر ارزنده بود، آثاری چون طهاره الاعراق ابن مسکویه، احیاء العلوم غزالی، محجه البیضاء ملا محسن فیض کاشانی و سرانجام جامع السعادات مرحوم ملا مهدی نراقی و معراج السعاده مرحوم ملا احمد نراقی.
در بین آثار یاد شده، محجه البیضا پیراسته احیاء العلوم غزالی است و جامع السعادات نیز در زمره کتابهای مهم اخلاق شیعی و به زبان عربی است. معراج السعاده در حقیقت برگردان فارسی جامع السعادات است که توسط فرزند مؤلف، مرحوم ملا احمد نراقی از دانشمندان شیعه سده 12 هجری، فراهم آمده است. ارزش و اهمیت والای این کتاب سبب شد تا بعدها خاتم المحدثین، مرحوم حاج شیخ عباس قمی، آن را خلاصه کند و در پارهای موارد مطالبی را، که عموما شواهدی از نظم و نثر است، بر خلاصه خود بیفزاید. این کتاب، که هم اکنون پیش روی ماست، خلاصه آن بزرگوار و در حقیقت فشرده اخلاق اسلامی شیعی است و مولف آنچه را که در آن پرداخته، برگرفته از کتاب و عترت است، که مخاطب عامل را به مقامات عَلیه انسانیت میرساند.
اهمیت این کتاب بظاهر کوچک، بیشتر بخاطر بیان ساده و اختصاری است که در توضیح اصول اخلاقی دارد. نیز گرمی و تاثیری که در کلام مولف آن است بدان ارزشی والا بخشیده. در این کتاب مؤلف با زبانی ساده، به گونهای که مفهوم همگان است، معیارهای اخلاقی را شرح داده؛ و اگر چه نثر آن به لحاظ دستورمند نبودن جملات برای مخاطب امروزی قدری پیچیده و دشوار مینماید - و حق نیز همین است - اما جوهر خلوص که آمیزه این کتاب است، سبب شده تا نسبت به دیگر آثار مشابه ممتاز جلوه کند و پیامهای آن چون از دل برخاسته لاجرم بر دل نشیند به دیگر سخن خواننده در این کتاب دستورهای اخلاقی را از واعظی متّعظ، عالمی عامل و روحی مجرد که همه عمر را در پاکی، روشنایی و روشنگری گذرانیده است میشنود؛ نه گویندهای که خویش بدانچه میگوید اعتقاد ندارد. شادروان دکتر محمود شهابی، که در روزگار جوانی محضر مرحوم حاج شیخ عباس قمی را درک کرده بوده است در شرح شخصیت ایشان چنین میگوید:
مرحوم حاج شیخ عباس قمی بیاغراق و مبالغه، خود چنان بود که برای دیگران میخواست و چنان عمل میکرد که به دیگران تعلیم میداد، سخنان و مواعظ او چون از دل خارج میشد و با عمل توأم میبود، ناگزیر بر دل مینشست و شنونده را به عمل وامیداشت. هر کس او را با آن حال صفا و خلوص میدید، عالم بود یا جاهل، عارف بود یا عامی، بازاری بود یا اداری، فقیر بود یا غنی، و سخنان سر تا پا حقیقت را از او میشنید، بیاختیار انقلابی در وی پدید میآمد و تحت تاثیر بیانات صادقانه و نصایح مشفقانه او واقع میشد و به فکر اصلاح حال خویش میافتاد... به هر حال محدث قمی - طاب الله ثراه - نمونه بزرگی است از اسلاف و سرمشق تمام و کاملی است برای اخلاف.(4)
همچنین از مرحوم حاج شیخ عبدالکریم حائری (ره)، موسس حوزه علمیه قم، نقل است که درباره تاثیر کلام مرحوم حاج شیخ عباس قمی فرموده بودند:
هر طلبهای را که کنار منبر او ببینم و نشستن او را پای موعظه محدث قمی مشاهده کنم، تا سه روز حاضرم تمام نمازهای واجب خود را به او اقتدا کنم، زیرا منابر و مواعظ این مرد در شنونده ایجاد روح عدالت میکند.(5)
حال بر همگان معلوم است که تاثیر کلام برخاسته از قلم مردی اینچنین در روزگار ما چه تواند بود. کوتاه اینکه باید گفت، مرحوم حاج شیخ عباس قمی (ره) بواقع از دردی کشان یکرنگ بود و نه از ازرق لباسان دل سیه.
جایگاه و ارزش انحصاری این کتاب در موضوع اخلاق، ضرورت چاپ پیراسته و مصحح آن را گوشزد میکرد. چون همانگونه که آمد، این اثر خلاصهای از معراج السعاده است، لازم بود که به دقت با متن معراج السعاده مقابله شود، تا پراکندگیها، برخی افتادگیها و ابهامات آن - که متاسفانه در همه چاپهای گذشته موجود است - اصلاح شود. برای انجام این مهم، میباید در بین چاپهای موجود از کتاب معراج السعاده، نسخهای معتبر گزینش میشد. بر همین اساس نسخه منتشره از سوی موسسه انتشارات هجرت که نسخهای مصحح و مطمئنترین نمونههای چاپی است، انتخاب شد. بیان این نکته در اینجا ضروری است که از این پس هر جا نامی از معراج السعاده آمده و یا بدان ارجاع داده شده منظور همین چاپ است.(6)
پس از مقابله، اصلاح متن و ذکر مصادر روایات هر کجا واژهای به نظر دشوار میآمد معنا شد و اگر نکتهای نیاز به شرح داشت، تلاش شد تا توضیحی در خور آن نکته ارائه شود؛ گرچه گاهی این توضیح یا توضیحات به درازا کشیده شد. پس از پایان کار استاد گرانقدر حضرت آیت الله سید مرتضی نجومی - دامت برکاته - درخواست این کمترین را اجابت نمودند و با خامه نورانی خویش دیباچهای در خور شأن این کتاب نگاشتند و با اشاره به نکاتی در مقام روحانی مرحوم حاج شیخ عباس قمی، بایستهها را بیان داشتند. در سرانجام کار، دوست عزیزم جناب آقای حسین محدثزاده، نوه ارشد خاتم المحدثین، مرحوم حاج شیخ عباس قمی، و فرزند ثقه الاسلام مرحوم حاج میرزا علی آقای محدثزاده، نمونه حروفچینی شده را با نسخه مخطوط مصحح به خط مؤلف که در اختیار داشتند بدقت مقابله نمودند و نکات ارزشمندی را یادآور شدند که در نمونه آخر اصلاح شد. دقت و نکتهیابی ایشان در مقابله این امکان را فراهم آورد تا بجرأت ادعا کنیم که این چاپ، معتبرترین و صحیحترین چاپهای موجود از مقامات العلیه و دقیقا برابر با نوشته مرحوم مؤلف آن است. در اینجا وظیفه خود میدانم تا به پاس منتی که این دو بزرگوار بر این کمترین نهادند از ایشان سپاسگزار باشم.
امید است که مواعظ و اندرزهای این کتاب در گوش جان همگان اثر کرده و همه ما را در رسیدن به مقامات عالی و نیل به سعادت جاودانی یاری کند.
جمشید غلامی نهاد
آذرماه 1374