تربیت
Tarbiat.Org

مرواریدهای درخشان‏
حاج شیخ عباس قمی (رضوان الله علیه)

فصل دوم: در ذکر ایام و لیالی ماه رجب است.

شب اول: شب شریفی است و در آن چند عمل است:
1- غسل 2- چون هلال را بیند، بگوید:اللهم اهله علینا بالامن و الایمان و السلامه و الاسلام، ربی و ربک الله عزوجل3- زیارت کند، امام حسین علیه السلام را. 4- احیا کند این شب را، به دعا و تلاوت قرآن مجید و نماز. 5- بعد از مغرب بیست رکعت نماز کند، بحمد و توحید تا محفوظ بماند خود و اهل و مال او، و از عذاب قبر، در پناه باشد و از صراط، مانند برق، بگذرد. 6- بعد از نماز عشاء بخواند دعای: اللهم انی اسئلک بانک ملیک... 7- بعد از نماز شب و بعد از وتر بخواند دعاهای وارده را و بدان که علما، برای هر شب این ماه، نماز مخصوص ذکر کرده‏اند، (که) این مختصر، گنجایش ذکر آن را ندارد. روز اول: روز شریفی است و در آن چند عمل است: 1- روزه گرفتن، روایت شده که حضرت نوح علیه السلام در این روز، به کشتی سوار شد و امر فرمود کسانی را که با او بودند، روزه بدارند و هر که این روز را روزه بدارد، آتش جهنم یک سال راه، از او دور شود. 2- غسل کند. 3- زیارت امام حسین علیه السلام کند تا حق تعالی او را بیامرزد. 4- بخواند دعای طویلی را که سید نقل فرموده 5- شروع کند به نماز سلمان رضی الله عنه به این طریق که: پنج، دو رکعت نماز گذارد و در هر رکعت، یک مرتبه حمد و سه مرتبه توحید و سه مرتبه جحد بخواند و بعد از هر سلام، دستها را بلند کند و بگوید:لا اله الله وحده لاشریک له له الملک و له الحمد یحیی و یمیت و هو حی لا یموت بیده الخیر و هو علی کلی شی‏ء قدیرسپس بگوید:اللهم لا مانع لما اعطیت و لا معطی لما منعت و لا ینفع ذالجد منک الجد.پس دستها را بر روی خود بکشد و در روز نیمه ماه نیز این نماز را به همین کیفیت، بخواند لکن عوض این دعا، بعد از تهلیل بگوید،الها واحدا احدا فردا صمدا لم یتخذ صاحبه و لا ولدا.و در روز آخر ماه نیز چنین کند، لکن بعد از تهلیل مذکور بگوید: و صلی الله علی محمد و آله الطاهرین و لا حول و لا قوه الا بالله العلی العظیم.پس دستها را به روی خود بکشد و حاجت خود را بطلبد و از فواید این نماز، نباید غفلت نمود که آن بسیار است و سید (بن طاووس) نیز برای این روز، چهار رکعت نماز نقل کرده هر که خواهد، به اقبال مراجعه کند.
و در این روز، سنه 57 به قولی ولادت حضرت باقر علیه السلام واقع شده ولکن، مختار داعی، سیم صفر است و در روز دوم یا پنجم سنه 212(دویست و دوازده)، ولادت حضرت امام علی نقی علیه السلام به روایت ابن عباس واقع شده ولکن مشهور بین علماء، در نیمه ماه ذی الحجه است و از دعای اللهم انی اسئلک بالمولودین فی رجب، ظاهر شود که ولادت شریف، در این ماه بوده،والده ماجده‏اش، جلیله نجیبه، معروفه به سیده و مکناه به ام الفضل مغربیه است و فی الدر النظیم، للشیخ یوسف بن حاتم الشامی، تلمیذ المحقق، قال فی احوال ابی الحسن علی الهادی علیه السلام و روی محمد بن الفرج و علی بن مهزیار، عن السید علیه السلام انه قال:امی عارفه بحقی و هی من اهل الجنه لایقر بها شیطان مارد و لاینالها کید جبار عنید و هی مکلؤه بعین الله التی لاتنام و لا تخلف عن امهات الصدیقین و الصالحین.و مکان ولادت، موضعی بوده در حوالی مدینه که آن را (صریا) گویند و اسم آن حضرت علی کنیه‏اش ابوالحسن است و چون امام موسی و امام رضا را نیز ابوالحسن می‏گفتند از جهت تعیین، آن جناب را ابوالحسن الثالث می‏گویند و امام رضا را ابوالحسن الثانی و گاهی به جای ثالث، ماضی یا هادی یا عسکری، ذکر می‏کنند و چون آن جناب و فرزندش امام حسن، در سامره سکنی فرمودند، در محله‏ای که عسکر نام داشت، از این جهت این دو امام را نسب به آن مکان داده و عسکری می‏گفتند و آن جناب گندمگون بوده و نقش نگینش الله ربی و هو عصمتی من خلقه بوده و در روز وفات آن حضرت اختلاف است و آنچه مختار داعی است؛ روز سیم 254 (دویست و پنجاه و چهار)، وفات آن حضرت است به سن چهل و یک سالگی تقریباً و در این مدت کم، درک فرمود، زمان سلطنت معتصم و واثق و متوکل و منتصر و معتز را و در ایام معتز، آن حضرت را زهر دادند و شهید نمودند و در وقت شهادت آن امام غریب، غیر از امام حسن عسکری علیه السلام کسی نزد بالین آن حضرت نبود و چون رحلت فرمود جمیع امراء و اشراف حاضر شدند و امام حسن علیه السلام در مصیبت پدر بزرگوار خود، گریبان چاک زد و خود متوجه غسل و کفن و دفن آن جناب شد و آن بزرگوار را در حجره‏ای که محل عباد آن حضرت بود، دفن کردند و جمعی از جاهلان احمق، بر آن حضرت، اعتراض کردند که گریبان چاک زدن در مصیبت، شایسته نبود، حضرت به آنها فرمود که: چه می‏دانید، احکام دین خدا را، حضرت موسی علیه السلام پیغمبر خدا بود و در ماتم برادر خود هارون، گریبان چاک زد و مسعودی در مروج الذهب گفته که؛ آن حضرت در روز دوشنبه، چهار روز به آخر جمادی الاخر مانده، وفات کرد و هنگامی که جنازه آن حضرت را به جانب قبر حرکت می‏دادند، شنیدند که، کنیزکی می‏گفت:ماذا لقیناً فی یوم الاثنین قدیماً و حدیثاًیعنی ما چه کشیدیم، از نحوست روز دوشنبه، از قدیم الایام تا این زمان، و اشاره کرد به روز وفات پیغمبر صلی الله علیه و آله پس آن حضرت را در خانه خود، در سامره دفن نمودند. فقیر گوید: که صدمات و اذیتهایی که به آن جناب رسید در زمان خلفای بنی عباس، خصوصاً در زمان رجس پلید، متوکل عنید، چه به خود آن حضرت، چه به شیعیان و دوستان و علویین و اولاد فاطمه علیهاالسلام چه به قبر امام حسین علیه السلام و زائران آن قبر مطهر که بازگشت تمام به آن حضرت است، زیاده از آن است که در حوصله بیان بگنجد.
ابوالفرج نقل کرده که، متوکل عمر بن فرج را والی مدینه مشرفه و مکه معظمه کرده بود، عمر منع کرد مردم را از احسان به آل ابوطالب و سخت در عقب این کار شد (پیگیر این کار شد.)، به حدی که اگر خبر می‏رسید به او که یکی احسانی کرده به ایشان، اگر چه به چیز کمی بوده، او را عقوبت می‏کرد، لاجرم مردم دست از رعایت ایشان برداشته و ایشان را به حال خود گذاشتند پس به حدی کار بر ایشان سخت شد که زنهای علویات، تمام لباسهای ایشان، کهنه و پاره شده بود و لباس درست نداشتند که نماز در آن بخوانند، مگر یک پیراهن درست که برای ایشان مانده بود، هرگاه می‏خواستند نماز بخوانند، یک یک به نوبت آن پیراهن را می‏پوشیدند و نماز می‏خواندند و چون هر یک فارغ می‏شد، از تن بیرون می‏کرد و به دیگری می‏داد بپوشد و خود به چرخ ریسی می‏نشست. و پیوسته به آن عسرت روزگار، گذرانیدند، تا متوکل هلاک شد و حکایت منع شدن مردم، توسط متوکل از زیارت قبر امام حسین (ع) و پدر بزرگوارش و آن که، همت خود را گماشت که آثار قبر مطهر حسینی را محو و نابود کند، مشهورتر از آن است که ذکر شود و گفته شده که هفده مرتبه آن قبر شریف را خراب کرد و باز به صورت اولی برگشت و شیخ اجل؛ علی بن الحسین المسعودی (ره) روایت کرده که در مورد امام علی نقی علیه السلام نزد متوکل، سعایت کردند و گفتند که: در منزل آن جناب اسلحه بسیار و کاغذهای زیاد است که شیعیان او از قم برای او فرستاده‏اند و آن جناب عزم آن دارد که بر تو خروج کند، متوکل جماعتی از ترکان را به خانه آن حضرت فرستاد، ایشان در شب به خانه آن حضرت ریختند و هر چه تفتیش کردند، چیزی نیافتند و دیدند آن حضرت، در حجره‏ای است و در را بر روی خود بسته و جامه‏ای از پشم پوشیده و بر روی زمین که رمل و ریگ ریزه بود نشسته و توجهش به سوی حق تعالی است و مشغول خواندن آیات قرآنی است، پس آن جناب را با آن حال به نزد متوکل بردند و گفتند: در خانه او ریختیم و چیزی نیافتیم و دیدیم او را که رو به قبله نشسته بود و قرآن تلاوت می‏نمود. و متوکل در آن حال در مجلس شراب بود، پس آن امام معصوم را در آن مجلس میشوم وارد کردند، در وقتی که متوکل، جام شراب در دستش بود، پس از برای آن حضرت تعظیم کرد و آن جناب را در پهلوی خود نشانیده و جام شراب را خواست به آن حضرت بدهد. آن جناب فرمود: والله هرگز شراب داخل گوشت و خون من نشده، مرا معفو دار پس او را معفو داشت، آن گاه گفت: برای من شعر بخوان فرمود: انی قلیل الروایه للشعر من از شعر، چندان روایت نشده‏ام گفت: از این چاره‏ای نیست پس آن حضرت انشا فرمود، آن اشعاری را که مشتمل است بر بی وفایی دنیا و مرگ ملوک و سلاطین و ذلت و خواری ایشان پس از مرگشان، و اولش این است:باتوا علی قلل الاجبال تحرسهم غلب الرجال فماً اغناهم القللمتوکل از شنیدن این اشعار، چندان گریست که اشک چشمش ریشش را تر نمود و حاضرین نیز گریستند و به روایتی متوکل، جام شراب را بر زمین زد و عیشش منقص شد و آن حضرت را با احترام به خانه‏اش برگرداند.
روز دهم سنه 195 (صد و نود و پنج) بنا به روایت ابن عباس ولادت با سعادت حضرت امام محمد تقی علیه السلام واقع شده لکن مشهور بین علماء و مشایخ آن است که ولادت در ماه رمضان واقع شده است، والده ماجده آن حضرت (ام ولدی) بوده نوبیه، از اهل بیت ماریه قبطیه مادر ابراهیم فرزند رسول خدا صلی الله علیه و آله و افضل زنهای زمان خود بوده و حضرت رسول صلی الله علیه و آله اشاره به این مخدره و فرزندش جواد فرموده در آنجا که فرمودهبابی ابن خیره الا ماء النوبیه الطیبهو حضرت موسی بن جعفر علیه السلام در خبر یزید بن سلیط سلام خود را برای این مخدره فرستاده و آن معظمه سبیکه یا خیزران است و اما کیفیت ولادت چنان است که ابن شهر آشوب از حکیمه خاتون دختر امام موسی علیه السلام روایت کرده است که روزی امام رضا علیه السلام مرا طلبید و فرمود: ای حکیمه امشب فرزند مبارک خیزران متولد می‏شود باید که در وقت ولادت او حاضر شوی، من در خدمت آن حضرت ماندم چون شب در آمد مرا با خیزران و زنان قابله به حجره در آورد و از حجره بیرون رفت و چراغی نزد ما افروخت و در را به روی ما ببست و چون او را درد زاییدن گرفت و او را بالای طشت نشانیدیم چراغ ما خاموش شد و ما به خاموشی چراغ مغموم شدیم که ناگاه دیدیم که آن خورشید فلک امامت طالع گردید و در طشت نزول فرمود و بر آن حضرت پرده نازکی مانند جامه احاطه کرده بود و نوری از آن جناب ساطع بود که تمام آن حجره منور شد و ما از چراغ مستغنی شدیم پس آن نور مبین را برگرفتم و در دامن خود گذاشتم و آن پرده را از خورشید جمالش دور کردم ناگاه امام رضا (ع) به حجره در آمد بعد از آنکه ابو جعفر را در جامه‏های پاکیزه پوشانیده بودیم، پس آن گوشواره عرش امامت را از ما گرفت و در گهواره عزت و کرامت گذاشت و آن مهد شرف و عزت را به من سپرد و فرمود که: از این گهواره جدا مشو و چون روز سیم ولادت آن جناب شد دیده حق بین خود را به سوی آسمان گشود و به جانب راست و چپ نظر کرد و با زبان فصیح گفت:اشهد ان لا اله الا الله و اشهد ان محمداً رسول اللهچون این حالت غریبه را از آن (نور دیده) مشاهده کردم به خدمت پدرش شتافتم و آنچه دیده و شنیده بودم عرض کردم حضرت فرمود که آنچه بعد از این از عجائب احوال او مشاهده خواهی کرد زیاده است از آنچه اکنون مشاهده کرده‏ای، و از کلثم بن عمران روایت شده که به خدمت حضرت امام رضا علیه السلام عرض کردم که دعا کن حق تعالی به تو فرزندی کرامت فرماید. فرمود که: حق تعالی به من یک پسری کرامت خواهد کرد و او وارث امامت من خواهد بود. چون امام محمد تقی متولد شد، حضرت فرمود که: حق تعالی به من فرزندی عطا کرده که شبیه است به موسی ابن عمران که دریاها را می‏شکافت و نظیر عیسی بن مریم است که حق تعالی مقدس گردانیده بود مادر او را و طاهر و مطهر آفریده شده بود. پس فرمود که، این فرزند من به جور و ستم کشته خواهد شد و بر او خواهند گریست اهل آسمانها و حق تعالی غضب خواهد کرد بر دشمن او و کشنده او و ستم کنده بر او و بعد از قتل او از زندگانی بهره‏ای نخواهند دید و به زودی به عذاب الهی واصل خواهند گردید و در شب ولادت آن حضرت تا به صبح در گهواره با او سخن می‏گفت و اسرار الهی را به او می‏فرمود. علامه مجلسی فرموده که بعضی از روایات در خصوص فضیلت روز دهم وارد شده است. بدان که: مستحب است در هر یک از ماه رجب و شعبان و رمضان، آن که در شب سیزدهم هر یک؛ دو رکعت نماز بگذارند در هر رکعت حمد و یس و تبارک الملک و توحید بخوانند و در شب چهاردهم چهار رکعت به دو سلام به همین کیفیت و در شب پانزدهم شش رکعت به سه سلام به همین کیفیت.
از حضرت صادق علیه السلام مرویست هر که چنین کند جمیع فضیلت این سه ماه را بیابد و جمیع گناهانش آمرزیده شود به غیر از شرک.